استفاده از رویکرد QFD در بهبود ارتباط صنعت برق و دانشگاه
محورهای موضوعی : عمومى
محسن شفیعی نیک آبادی
1
(هیئت علمی و مدیر گروه مدیریت صنعتی دانشگاه سمنان)
عظیم زارعی
2
هانیه شامبیاتی
3
(دانشگاه سمنان)
علی اسکندرزاده
4
(دانشگاه سمنان)
کلید واژه: ارتباط صنعت و دانشگاه , صنعت برق , گسترش عملکرد کیفیت , تحلیل سلسله مراتبی,
چکیده مقاله :
چکیده: پیشرفت و توسعه یک کشور مستلزم استفاده حداکثری از ظرفیتها و توانمندیهای آن است. ارتباط بین صنعت و دانشگاه باعث استفاده موثر از تواناییهای علمی دانشگاه و امکانات و تجربه صنعت میشود. این ارتباط هنگامی کارامدتر است که صنعت و دانشگاه از توانمندیها و همچنین نیازهای یکدیگر اطلاع کافی را داشته باشند تا بتوانند هدفمندتر و با برنامهریزی بهتری به همکاری با هم مبادرت ورزند. هدف این پژوهش شناسایی نیازهای صنعت برق به عنوان یکی از صنایع زیر بنایی و مهم و پرهزینه کشور از خدمات آموزشی و پژوهشی دانشگاه، الزامات فنی و راهکارهای مورد نیاز برای پاسخگویی به این نیازها در دانشگاه میباشد. در این راستا ابتدا از طریق مصاحبه با خبرگان صنعت برق، نیازهای صنعت برق از دانشگاه شناسایی و الزامات فنی برای پاسخگویی به این نیازها توسط اساتید دانشگاهی و خبرگان استخراج شد. سپس از طریق ماتریس QFD ارتباط بین نیازها و الزامات مورد بررسی قرار گرفت و با مشخص شدن الزاماتی که بیشترین ارتباط را با نیازها دارا می باشند این راهکارها برای هر نیاز بصورت جداگانه با استفاده از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی رتبهبندی شدند. نتایج این پژوهش نشان داد مهمترین نیازهای صنعت برق عبارت از «نیروی انسانی متخصص در حوزه صنعت برق» و «در دسترس بودن افراد دانشگاهی فعال در زمینه صنعت برق » میباشد.
Progress and development of a country requires maximum use of its capabilities and potentials. The connection between industry and university leads to effective use of scientific capabilities of university and facilities and experience of industry. This relation is more effective when industry and university are aware of each other's capabilities and needs in order to have an effective and goal-oriented cooperation. The aim of this research is to use educational and research services of university to find necessary solutions and technical requirements to recognize the needs of electricity industry as one of the most important infrastructure industries of the country and also the degree of importance and priority of each necessity be determined. First by interviewing electricity industry elites, needs of electricity industry were determined and technical requirements for meeting those needs were exploited. Then the relation between necessities and requirements was determined by the means of QFD matrix. After that the requirements which had the most relation with necessities were declared. These solutions were sorted by the Analytic Hierarchy Process technique. The results showed that the most important needs of the electrical industry are "specialist human resources in the field of electrical engineering" and "availability of academic staff in the field of electrical engineering.
Plewa, C., Korff, N., Johnson, C., Macpherson, G., Baaken, T., & Rampersad G. C., (2013), The evolution of university–industry linkages, Journal of Engineering and Technology Management, 30(1), 21–44.
Ankrah, S., & AL-Tabbaa, O., (2015), Universities-industry collaboration: A systematic review, Scandinavian Journal of Management, 31(3), 387-408.
Hemmert, M., Bstieler, L., & Okamuro, H., (2014), Bridging the cultural divide: Trust formation in university–industry research collaborations in the US, Japan, and South Korea, Technovation, 34(10), 605–616.
Hooi Soha, P., & Subramanianb, A., (2014), When do firms benefit from university–industry R&D collaborations? The implications of firm R&D focus on scientific research and technological recombination, Journal of Business Venturing, 29(6), 807–821.
Salter, A & Bruneel, J, (2009), Investigating the factors that diminish the barriers to university-industry collaboration, Research Policy, 39(7), 858–868.
سوری، احسان (1391)، شناسایی و اولویتبندی آسیبهای ارتباط دانشگاه و صنعت و ارائه راهکارهای مناسب برای ارتباط موثر بین صنعت و دانشگاه ، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته MBA گرایش استراتژی ، دانشگاه سمنان.
آذر، عادل؛ غلامرضايي، داود؛ دانايي فرد، حسن و خداداد حسیني، حمید (1392)، تحلیل پوياي ارتباط صنعت و دانشگاه درخط مشيهاي آموزش عالي برنامه پنجم توسعه با رويكرد پويايي سیستم، فصلنامه چشم انداز مديريت صنعتي، 3(9)،79-115.
یعقوبی فرانی، احمد.، و حاتمیکیا، نازنین.، (1394)، موانع همکاری دانشگاه و صنعت از دیدگاه استادان دانشگاههای بوعلیسینا و صنعتی همدان، نامه آموزش عالی، 8 (32)، 31-51.
]. شفیعی، مسعود و موسوی، عبدالرضا.، (1392)، تحلیل محتوای موانع، فرصتها و راهکارهای توسعه ارتباط صنعت و دانشگاه در پانزده کنگره سه جانبه، دو فصلنامه نوآوری و ارزش آفرینی، 1 (5) ، 5- 19.
فیوضات، ابراهیم و تسلیمی تهرانی، رضا.، (1386)، بررسی جامعه شناختی رابطه دانشگاه و صنعت در ایران امروز، پژوهشنامه علوم انسانی، 10 (53)، 267-288.
شفیعی، مسعود.، رحمانپوری، محمد و بهادری، مرتضی.، (1391)، بررسی موانع و راهکارهای ارتباط صنعت و دانشگاه (مورد مطالعه: شرکت توزیع نیروی برق تهران بزرگ)، فصلنامه نوآوری و ارزش آفرینی، 1(1) ، 5- 18.
Miguel, P.A.C., (2007), Innovative new product development: a study of selected QFD case studies, The TQM Magazine, 19(6): 617-625.
Wolniak, R and Sedek, A., (2008), Using QFD method for the ecological designing of products and services, Quality & Quantity, 43(4), 695-701.
فائض، علی و شهابی، علی (1389)، ارزيابي و اولويتبندي موانع ارتباط دانشگاه و صنعت (مطالعه موردي شهرستان سمنان) ، فصلنامه رهبري و مديريت آموزشي دانشگاه آزاد اسلامي واحد گرمسار، 4 (2)، 97-124.
طهماسبزاده، صدیقه.، فلاح، وحید.، یوسفی، رضا.، (1396)، ارائه مدلی جهت بینالمللی شدن دانشگاههای آزاد اسلامی استان مازندران، فصلنامه علمی و پژوهشی علوم اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شوشتر، 11(4)، 305-330.
جهانگیری، عباس.، استفاده از روش واسپاس به منظور رتبهبندی دانشکده های مهندسی صنایع دانشگاههای منتخب تهران، فصلنامه صنعت و دانشگاه، 1396، 10(37،38)، 1-6.
جعفري، فرزین.، و همتی، حسن.، (1394)، مطالعه تأثیر نوع صنعت برروي روابط حاکمیت شرکتی و بهرهوري شرکتها، مدیریت بهرهوری، 9(34)، 7-26.
پورتر، مايكل (1384)، استراتژي رقابتي تكنيكهاي تحليل صنعت و رقبا، ترجمه جهانگيري، مجيد و مهرپويا، عباس ، تهران، موسسه خدمات فرهنگي رسا، چاپ اول.
Sendogdu, A., & Diken, A., (2013), A research on the problems encountered in the collaborationbetween university and industry, Procedia - Social and Behavioral Sciences, 99, 966-975.
[20]. Rossi, F. (2010), The governance of university-industry knowledge transfer, European Journal of Innovation Management, 13(2), 155-171.
[21]. صمدی میارکلایی، حمزه و صمدی میارکلایی، حسین (1392)، نظريهها و الگوهاي ارتباط ميان دانشگاه ها و صنعت در اقتصاد دانش بنيان ، رشد فناوري (فصلنامه تخصصي پارک ها و مراکز رشد) ، 9 (35) ، 59-71.
[22]. Scandura, A., (2016), University–industry collaboration and firms’ R&D effort, Research Policy, 45(9), 1907-1922.
[23]. Liew, M.S, Tengku Shahdan, T.N., & Lim, E.S., (2013), Enablers in Enhancing the Relevancy of University-Industry Collaboration, Procedia - Social and Behavioral Sciences, 93, 1889 – 1896.
[24]. عشریه، زهرا.، اصغری، حامد. و شفیعا، سعید.، فراتحلیل پیوند صنعت و دانشگاه، فصلنامه صنعت و دانشگاه، 1395، 9 (32،31)، 65-80.
[25]. Salter, A & Bruneel, J., (2009), Investigating the factors that diminish the barriers to university-industry collaboration, Research Policy, 39(7), 858–868.
[26]. Bercovitz, J., & Feldmann, M. (2006), Entrepreneurial Universities and Technology Transfer: A Conceptual Framework for University for Understanding Knowledge-Based Economic Development, Journal of Technology Transfer, 31, 175-188.
[27]. Etzkowitz, H., Websterb, A., Gebhardtc, C., Branca, R., & Cantisano, T., (2000), The future of the university and the university of the future: evolution of ivory tower to entrepreneurial paradigm, Research policy, 29, 313- 330.
[28]. کاکاپور، صبا و روزبان، فرناز (1392)، الگوی مارپیچ چهارجانبه: رویکردی نوین در تقویت ارتباط صنعت و دانشگاه، فصلنامه صنعت و دانشگاه، 6(21)، 49-58.
[29]. Carayannis, E. G., Barth, T. D., & Campbell, D. F. J., (2012), The Quintuple Helix innovation model: global warming as a challenge and driver for innovation, Journal of Innovation and Entrepreneurship, 1(2), 3-12.
[30]. Carayannis, E.G., and Campbell, D.F.J. (2009), Mode 3 and Quadruple Helix: toward a 21st century fractal innovation ecosystem, International Journal of Technology Management, 46(3), 201-234.
[31]. اسماعیلی، میترا.، یمنیدوزیسرخابی، محمد.، حاجیحسینی، حجت اله، و کیامنش، علیرضا.، (1390)، وضعیت ارتباط دانشکدههای فنی-مهندسی دانشگاههای دولتی تهران با صنعت در چارچوب نظام ملی نوآوری، فصلنامه پژوهش و برنامهریزی در آموزش عالی، 59، 27-46.
[32]. ژيانپور، حميد.، زينلي پور، حسين و احمدي كهنعلي، رضا.، (1391)، کاربرد QFD در تبدیل خواستههای مشتریان آموزش ضمن خدمت به الزامات آموزشی (مورد مطالعه: سازمان کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی)، مجله پژوهشهای مدیریت عمومی، 5(15) ، 85- 112.
[33]. میرشکاري، علی.، حجازي، یوسف.، موحدمحمدي، حمید.، و حسینی، محمود.، (1395)، تبیین سازکارهاي تأثیرگذار در تعامل دانشگاه و صنعت در بخش کشاورزي، فصلنامه پژوهش و برنامهریزي در آموزش عالی، 22(2)، 147-172.
[34]. سعادتنيا، زهرا.، عباس نژاد، طيبه.، محمديكنگراني، حنانه.، (1396)، ترسيم وتحليل شبكة همكاري ميان دانشگاه و صنعت با استفاده از رويكرد تحليل شبكة اجتماعي (مورد مطالعه: دانشگاه هرمزگان)، مدیریت صنعتی، 9(2)، 309-328.
[35]. Rothman, M. (2007), Lessons learned: advice to employers from interns, Journal of Education for Business, 82(3), 140.
[36]. Bathelt, H., Koglerc, D., & Munro, A., (2010), A knowledge-based typology of university spin-offs in the context of regional economic development, Technovation, 30(9), 519–532.
[37]. Bruneel.J.'E,P. & Salter,A., (2010), Investigating the factors that diminish the barriers to university–industry collaboration,Res.Policy, 39(5), 858–868.
[38]. Salleha, M.S., & Omar, M.Z., (2013), University-Industry Collaboration Models in Malaysia, Procedia - Social and Behavioral Sciences, 102, 654 – 664.
[39]. Huang, M.H., & Chen, D. Z., (2017), How can academic innovation performance in university–industry collaboration be improved?, Technological Forecasting and Social Change,123, 210-215.
[40]. Fischer, B. B., Schaeffer, P. R., & Vonortas, N. S., (2018), Technological Forecasting and Social Change.
[41].آشتیانی، حسین و هوشیار، محمد (1380)، "رویکرد مشتری مدار به طرح ریزی و بهبود کیفیت محصول"، تهران، نشر آتنا.
[42]. Chan, L. K., & Wu, M. L., (2002), Quality Function Deployment: A literature review, European Journal of Operational Research, 14(3), 436-497.
[43]. Jia, G.Z, & Bai, M. (2011), An approach for manufacturing strategy development based on fuzzy-QFD, Computers & Industrial Engineering, 60(3), 445-454.
[44]. Liu, H. T., (2011), Product design and selection using fuzzy QFD and fuzzy MCDM approaches, Applied Mathematical Modelling, 35(1), 482-496.
[45]. Hunt, R. A., & Xavier, F. B., (2003), The leading edge in strategic QFD, International Journal of Quality & Reliability Management, 20(1), 56-73.
[46]. Zarei, M; Fakhrzad, M.B., & Jamali Paghaleh, M., (2011), Food supply chain leanness using a developed QFD model, Journal of Food Engineering. 102(1), 25-33.
[47]. Unutmaz Durmusoglu, Z. D., (2018), Assessment of techno-entrepreneurship projects by using Analytical Hierarchy Process (AHP), Technology in Society, In Press, Corrected Proof.
[48]. Saaty, T and M. Sodenkamp (2008), Making decisions in hierarchic and network systems, Int. J. Applied Decision Sciences, 24-79.
[49]. Gnanavelbabu, A., & Arunagiri, P., (2018), Ranking of MUDA using AHP and Fuzzy AHP algorithm, Materials Today, 5, 13406–13412.
[50]. دلبری، علی و داوودی، علیرضا (1391)، کاربرد تکنیک تحلیل سلسله مراتبی(AHP) در رتبهبندی شاخصهای ارزیابی جاذبههای توریستی، مجله تحقیق در عملیات و کاربردهای آن، 9 (2) ، 57-79.
امروزه دانشگاه و صنعت به عنوان دو رکن مهم و اساسی توسعه کشورها و دو منشا پیدایش تکنولوژیها و پیشرفتهای نوین شناخته میشوند. تحولات سریع تکنولوژیک و تغییرات در چشم انداز رقابتهای جهانی، سازمانها را وادار ساخته است تا در تلاشهایشان برای دستیابی به ایدهها، نواوری و مزیت رقابتی بدنبال شرکایی برای خود باشند [1]. همکاری میان دانشگاه و صنعت عاملی برای افزایش نوآوری از طریق تبادل دانش محسوب میشود که از این طریق میتوان توسعه صنعتی و اقتصادی جامعه را انتظار داشت. زیرا صنعت، زاده فکر است و فکر در دانشگاه و جاهای مشابه آن زاده میشود و رشد میکند [2]. البته این ارتباط، یک ارتباط موثر و سودمند برای هر دو طرف است، زیرا به شرکتها و دانشگاهها اجازه میدهد تا از مهارتهای مکمل هم در راستای کاهش هزینهها و افزایش نتایج پژوهشها بهره ببرند [3]. دانشگاهها میتوانند از طریق این ارتباط و با استفاده از منابع مالی و تجهیزات صنایع بهره لازم را از اکتشافات علمی خود ببرند و شرکتها نیز با ایفای نقش مکمل در تولید ارزش اقتصادی از این اکتشافات علمی [4] دانشگاهها را در این مسیر یاری دهند و خود نیز از این دانش تولیدی در دانشگاهها به عنوان یک مزیت رقابتی بهره ببرند [5]، چرا که دانشگاهها منبع عظیمی از کارکنان ماهر و نخبگانی هستند که عامل ایجاد مزیت رقابتیاند [6].
در ایران ارتباط بین صنعت و دانشگاه در سال 1361با تاسیس دفاتر ارتباط صنعت و دانشگاه در وزارت فرهنگ و آموزش عالی شکل رسمی به خود گرفت و سال هاست که از طریق برگزاری همایش ها، کنگره ها و ... توجه نسبتا زیادی به این مقوله شده است، اما علیرغم این اقدامات، وضعیت فعلی این رابطه در سطح مطلوبی نیست و طبق آمار جهانی، ايران از حيث ارتباط دانشگاه با صنعت، در بين 125 كشور مورد بررسی، رتبه ۸۸ را از آن خود كرده است [7]. وضعیت ارتباط این دو نهاد در ایران نشان میدهد که اولا شکلگیری این ارتباط در گذر زمان به صورت اصولی پیریزی نشده و زیربنای اساسی برای توسعه و دوام آن فراهم نشده است، ثانیا محتوا و سمت و سوی این ارتباط به درستی شکل نگرفته و چندان هدفمند نبوده است [8].
ارتباط بین دانشگاه و صنعت، تضمین کننده توسعه پایدار صنعتی و دانشی کشور است و مخصوصا با توجه به شرایط فعلی کشور ما و محدودیت ها و تحریمهای اعمال شده، لزوم برقراری و بهبود این همبستگی و ارتباط بیش از پیش احساس می شود. در ایران، دانشگاه ها در عرضه دانش بیشتر در آموزش و تحقیقات بنیادی محدودند [9] که محتوای این آموزش و پژوهش نیز بازتابی از نیازهای صنعت نیست باید توجه داشت که در عین آگاهی و دقت در مسایل علمی و عملی روز دنیا باید به تنگناها و شرایط جامعه امروز ایران و نیازهای مختلف آن از جمله نیازهای بخش صنعت نیز توجه داشت و با جهت دهی فعالیت های آموزشی و پژوهشی دانشگاه در جهت نیازهای صنعت، از هم افزایی بوجود آمده در راستای توسعه و رشد صنعت و کشور بهره لازم برده شود زیرا صنایع کشور در صورتی به رشد و توسعه واقعی دست خواهند یافت که از دانشگاهها در راه تولید صنعتی خود یاری گیرند [10].
صنعت برق به عنوان صنعتی زیر بنایی و اساسی، سهم عمده ای در زمینه سازی بیشتر فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی دارد و توسعه کشور به شدت بدان وابسته است. ارتباط بین صنعت برق و دانشگاه در ایران از سال 1362 و در پی تاسیس مرکز تحقیقات نیرو و با هدف انجام تحقیقات پایه و کاربردی آغاز شد [11]. همکاری مثبت و سازنده بین دانشگاه و صنعت برق، با توجه به تخصصی و پیشرفته بودن این صنعت، مزایای بسیاری از جمله کاهش چشمگیر هزینهها، افزایش و توسعه دانش بومی در این زمینه و کاهش وابستگی تکنولوژیک به خارج از کشور و توسعه اقتصادی را به همراه دارد.
در این پژوهش سعی شده است تا با استفاده از رویکرد گسترش عملکرد کیفیت1، گامی در جهت نزدیکتر کردن ارتباط صنعت برق و دانشگاه، از طریق آشنایی بیشتر دانشگاه با نیازهای واقعی صنعت برق، برداشته شود. روش گسترش عملکرد کیفیت به عنوان یکی از روشهای نوین مهندسی کیفیت، نوعی متدلوژی طراحی محصول و خدمت است که اطلاعات ورودی آن نیازهای مشتری میباشد [12]. به عبارتی دیگر QFD روشی برای طراحی محصولات و خدمات جدید و یا بهبود محصولات و خدمات موجود با هدف براورده ساختن نیازهای مشتریان در بهترین و بیشترین سطح ممکن میباشد [13]. در تحقیقات پیشین در زمینه ارتباط بین صنعت و دانشگاه بیشتر به بحثهای کلی پیرامون ارتباطات موجود بین صنعت و دانشگاه و یا شناسایی موانع برقراری ارتباط پرداخته شده است، لذا در این پژوهش هدف آن است تا از طریق رویکرد QFD، به عنوان یکی از روشهای نوین مهندسی کیفیت، به شناسایی نیازهای صنعت برق از دانشگاه (به عنوان مشتری خدمات آموزشی و پژوهشی دانشگاه) و الزامات فنی برای رفع این نیازها در دانشگاه پرداخته شود و استفاده از تکنیک QFD جنبه نوآورانه این پژوهش است که باعث شناسایی نیازها بصورت مستقیم از خبرگان فعال در صنعت برق و مشخص کردن ارتباط بین نیازها و الزامات فنی میشود.
2. ادبیات و پیشینه تحقیق
1-2. دانشگاه
دانشگاهها به مثابه يكي از مهمترين اجزاي نهاد آموزش كشورها، از مهم ترين عوامل شكلدهي جهان آينده تلقي ميشوند. اگر گفته شود كه نهاد بازار محرك توسعه آينده است، ميتوان گفت اين دانشگاهها هستند كه (هر چند گاهي به سفارش بازار)، آينده را مطابق تصور، جهت ميدهد. دانشگاه در مراحل اولیه خود براي مدت طولاني تنها داراي فعاليتهاي آموزشي بود و مأموريت توزيع و اشاعه دانش را دنبال میكرد . اتزكويتز نشان داد كه براساس ديناميك دروني دانشگاه و اثرات دنياي بيرون بر ساختارهاي سيستم آكادميك، دو انقلاب آكادميك درجهان به وقوع پيوسته است. در انقلاب اول که در اواخر قرن 19 در آلمان رخ داد دانشگاه ها علاوه بر فعالیت های آموزشی در فعالیت های تحقیقاتی نیز فعال شدند و علاوه بر ماموریت توزیع دانش، ماموریت تولید دانش را نیز بر عهده گرفتند. در فرایند انقلاب دوم، دانشگاه ها نه تنها عهده دار ماموریت نواوری تکنولوژیک و توسعه اقتصادی و اجتماعی شدند بلکه آموزش فرد به آموزش سازمان و تحقیق فردی به تحقیق گروهی تبدیل شد [14].
مدرسان دانشگاه در آينده، كمتر به تامين اطلاعات ميپردازند و بيشتر در نقش مشوقان و مفسراني ظاهر خواهند شد كه مسئوليتشان توسعه محيط و ايجاد درك عميق در يك حوزه علمي است. به علاوه دانشگاهها به لطف توسعه شبكههاي ارتباطي در دسترس، تعاملات كاملا گستردهاي با ساير دانشگاهها از كشورها و قارههاي گوناگون برقرار كردهاند [15]. دانشگاهها و مراکز آموزشي عالي به عنوان عامل اصلي توسعه فناوری و صنعت، از طريق خلق دانش و همچنین تربیت نیروی انساني متخصص، امروزه مورد توجه خاصي قرار دارند [16]. عملكرد منظم و مسئولانه دانشگاه علاوه بركمك به توسعه صنعتي كشور، امنيت عمومي جامعه را نيز فراهم مينمايد. از وظايف و تعهدات دانشگاه ميتوان به توسعه برنامههاي جديد و كارآمد آموزشي به گونهاي كه نيازهاي جاري و آتي جامعه را با توجه به افزايش نيازها، تغيير سطح زندگي و روند افزايشي توقعات، پاسخگو باشد، كمك به آموزش افراد متقاضي در زمينههاي دلخواه، بهبود كيفيت و ارتقاء استانداردها و شيوههاي آموزشي و پژوهشي در سطح ملي و نظارت بر همكاري و تفاهم بين شهروندان و قوميتهاي مختلف اشاره نمود [14].
2-2. صنعت
در مورد تعریف صنعت اختلاف نظرهاي زیادي وجود دارد. صنعت داراي تعاریف و تعابیر متفاوتی است که براساس قابلیت جایگزینی محصولات، فرآیند تولید و محدودیتهاي جغرافیایی ارائه شدهاند. از نگاه پورتر صنعت عبارت است از گروه شرکتهایی که محصولات آنها جایگزین نزدیکی براي هم هستند. اگر تمام فعالیتهاي اقتصادي را که با تولید کالا و خدمات با استفاده از ماشین آلات و تجهیزات ساخته دست بشر سر و کار دارد به عنوان یک کل تصور شود هر صنعت زیر مجموعهاي از این کل است که تعداد زیادي از فعالیتهاي مشابه را شامل میشود [17].
با توجه به مشابهتهایی که به لحاظ فرآیند تولید، نحوه بازاریابی، نحوه مدیریت، حجم سرمایه، نوع ماشینآلات مورد استفاده، نوع مواد اولیه مورد نیاز و ... بین گروههای مختلف صنعت وجود دارد، گروههای مختلف صنعت را میتوان از جنبههای مختلف تقسیمبندی نمود. برخی از این تقسیمبندیها به قرار زیر میباشند. در یک طبقهبندی، صنایع به سه گروه صنایع دستی با فناوری ساده سنتی، صنایع ماشینی با فناوری نوین و صنایع پیشرفته با فناوری پیشرفته تقسیم می شوند و در طبقه بندی دیگری، صنایع به دو گروه سبک و سنگین تقسیم شده اند. تولیدات صنایع سبک مستقیما توسط مصرفکننده نهایی به مصرف می رسد در حالیکه تولیدات صنایع سنگین (صنایع کلیدی و اساسی) مستقیما قابل مصرف برای مصرف کننده نهایی نیست و بایستی با استفاده از صنایع سبک بصورت کالای نهایی دراید [18].
صنعت برق به عنوان صنعت زیربنایی و مادر نقش مهمی در توسعة اقتصادی و رفاه جوامع دارد. اهمیت برق از آن جهت است که به دلیل امکان به کارگیری تکنولوژیهای مدرنتر و نیز ملاحظات زیست محیطی، در تمامی زمینههای فعالیت میتواند به عنوان انرژی مناسب انتخاب شود. با پیشرفت و توسعة تکنولوژی، کوچکسازی و افزایش بهرهوری سیستمها و تجهیزات، با برقی شدن تجهیزات همراه است به این معنی که بسیاری از فناوریهایی که از انرژی دیگری در آنها استفاده میشده، برقی میشوند و این خود دلیل محکمی است که باید به این انرژی مهم توجه جدی بشود. با توجه به اهمیت بیشتر برق در سطح جهان ودر کشورهای پیشرفته نسبت به کشورهای درحالتوسعه، پشتیبانی مناسبی از صنعت برق و رفع چالشهای آن به عمل میآید. به همین منظور مطالعات گستردهای به منظور تعیین چالشها و چگونگی رفع آنها انجام شده و یا در حال انجام است. از جملة این مطالعات «آیندهنگری» صنعت برق است.
2-3. ارتباط دانشگاه و صنعت
سازمانها تکنولوژی و دانش خود را اغلب از طریق منابع خارجی مانند شرکتهای رقیب، موسسات تحقیقاتی، منابع دولتی و مشارکت پژوهشهای صنعت و دانشگاه به دست میآورند. در این میان دانشگاه نقشی موثر و منحصر به فرد دارد [19]. ارتباط صحیح و موثر دانشگاه و صنعت موجب افزایش نوآوری و انتقال دانش و فناوری میگردد و تنها در صورت تعامل پایدار بین این دو نهاد، توسعه صنعتی و متعاقب آن توسعه اقتصادی و اجتماعی را میتوان انتظار داشت [20]. توسعه ارتباط صنعت و دانشگاه به دلیل اثرات و پیامدهای بسیار مثبت آن در ایجاد تحولات فناورانه، اقتصادی و اجتماعی از دیرباز مورد توجه استراتژیستها، سیاستگذاران و برنامهریزان دانشگاهی و صنعت قرار داشته و تلاشهای فراوانی جهت ایجاد پیوندی اثربخش بین صنعت و دانشگاه صورت گرفته است [21]. همکاریهای پژوهشی دانشگاه و صنعت شامل مشارکتهای پژوهشی، تحقیقات پایهای، کنسرسیوم تحقیقاتی، مشاوره و ایجاد مراکز تحقیقاتی مشترک بوده [22]، و حضور دانشگاهها در حوزههای تحقیقاتی به عنوان کلید پیشرفت یک موسسه دیده میشود [23].
مفهوم ارتباط دانشگاه و صنعت شامل تمام فعالیتهای سیستماتیک در زمینه توسعه علمی و فناوری با ترکیب امکاناتی از قبیل دانشجویان، دانشمندان، جمعآوری دانش و تسهیلات فنی با هدف توسعه پایدار و کسب مزیت رقابتی میباشد [19]. صنعت با توسعه نظام های آموزشی و توجه روز افزون به ایجاد و تقویت واحدهای تحقیق و توسعه صنعتی، انجام دادن بخشی از وظایف دانشگاه را متقبل می شود [24].
مطالعات دانشمندان نشان میدهد که در کشورهای توسعهیافته همکاری بین صنعت و دانشگاه از پشتوانهای قوی برخوردار است. در این کشورها بیشتر تحولات صنعتی از دانشگاه و مراکز تحقیقاتی آغاز شده و دانشگاه ها پیشگام توسعه صنعتی هستند، در حالی که در کشورهای در حال توسعه این ارتباط ضعیف و کمرنگ است. هر چه این ارتباط ضعیف باشد توسعه فناوری به کندی صورت میگیرد و درنهایت موجب پیدایش کاستی در صنعت، وابستگی صنعتی، اتلاف سرمایه های اجتماعی و نظایر آن خواهد شد. چنین وضعیتی منجر به چالش های اجتماعی و اقتصادی فراوان از جمله معضل بیکاری خواهد بود اساساً ضرورت ارتباط دانشگاه و صنعت ناشی از نیازهای متقابل در نهایت سرعت بخشیدن به فرآیند توسعه است [25].
رابطه دوسویه دانشگاه و صنعت میتواند منافع متقابلی برای هر دو دربر داشته باشد، از یک سو توان پاسخگویی دانشگاهها را به نیازهای اقتصادی و گاه اجتماعی جامعه برطرف کرده و از این راه جامعه را در دستیابی به توسعه اقتصادی یاری میکند و نیز دانشگاهها از تجربههای صنعت در آموزش های خود بهره میگیرد و علم و عمل را درهم میآمیزد تا نتیجه بهتری حاصل آید. صنعت نیز با توجه به ارتباط مستمر با دانشگاه میتواند نیازهای تخصصی خود را به نحوی مطلوب تأمین کرده و نیروهای متخصص مورد نیاز خود را به گونهای مناسب به دست آورده و با انجام طرحهای پژوهشی در قالب همکاری با دانشگاه قادر شود در به روزآمدکردن علم و فناوری خود کمکی مؤثر کند [20].
2-4. طرحهای برقراری ارتباط بین دانشگاه و صنعت
چهار طرح معروفی که در دانشگاههاي معتبر دنیا در جهت برقراري ارتباط با صنعت مورد استفاده قرار میگیرد شامل موارد زیر میباشد [14].
طرح اینترنشیپ2 که در این طرح به طور کلی یک ارتباط کوتاه مدت سه جانبه بین دانشجویان، اعضاي هیأت علمی دانشگاه و متخصصان بخش صنعت برقرار میشود. در این دوره، دانشجویان در قالب تیمهایی با چند رشته یا گرایش، پس از آشنایی با مشکلات واحدهاي صنعتی، نسبت به رفع این مشکلات اقدام میکنند. طرح اکسترنشیپ 3این طرح به دانشجویان اجازه میدهد که حرفه هاي مختلف را از نزدیک مشاهده و بررسی نمایند تا با دید بازتري به انتخاب شغل آیندة خویش بپردازند. طول دورة اکسترنشیپ از یک روز تا یک ماه میتواند متغیر باشد. در این طرح دستمزدي به دانشجویان پرداخت نمی شود و بعلاوه دانشجویان باید هزینههاي مربوط به فعالیتهایشان را نیز خود تأمین کنند. طرح کارآموزي4 که به عنوان بخشی از یک کلاس دانشگاهی محسوب میشود که دانشجو بصورت موقتی در یکی از بخشهاي صنعت مرتبط با واحدي که میگذراند و به فعالیت میپردازد. هدف این طرح این است که دانشجو عملاً مطالبی که در دانشکده، پیرامون یک موضوع بیان میگردد را در دنیاي کار ببیند تا درك بهتر و عمیق تري نسبت به تئوريهاي گفته شده بیابد. طرح کو آپ5 این طرح بگونهاي برنامهریزي شده است که دانشجو پنج ترم تحصیلی خویش را به صورت تمام وقت در صنعت به کار و کسب تجربه بپردازد. این ترم ها به ترم کاري معروفند.
2-5. الگوهای ارتباط دانشگاه و صنعت
بركوويتز و فلدمن چارچوبي مفهومي از روابط دانشگاه-صنعت ارائه نمودند. مؤلفين اظهار ميكنند كه روابط دانشگاه با صنعت از طريق مجموعهاي از تعاملات متوالي از قبيل تحقيقات مورد حمايت، پروانه ها و مجوزها، شركتهاي مشتق از دانشگاه و استخدام دانشجويان شكل گرفته است. برخي از محققان هنگامي كه انتقال فناوري را مورد بررسي قرار ميدهند، به تجزيه و تحليل ساز و کارهاي رسمي از قبيل توافقات تحقيقاتي مورد حمايت، پروانهها و مجوزها، يا مبادلات برابر تمايل دارند. تعاملات صنعت- شركت ترکیبي از تعاملات رسمي و غير رسمي است و تحت نفوذ راهبرد شركت و ويژگيهاي صنعت، سياستهاي دانشگاه و نيز ساختار عمليات انتقال فناوري و پارامترهاي تعريف شده از طريق سياست دولت است. عناصر هسته اي در ارتباط دانشگاه-صنعت تعاملاتي هستند كه از طريق ساز و کارهاي پشتيباني تحقيقات مورد حمايت) شامل مشاركت و به عهده گيري مراكز تحقيقاتي (توافقات اعطاي مجوز به دارايي فكري دانشگاه، استخدام دانشجويان پژوهشي، شركت هاي مشتق از دانشگاه، مشاوره هاي هيأت علمي خارج از محدوده انتقال فناوري دانشگاه، و شركت هاي جديد در حال تكوين رُخ ميدهد [26].
یکی از مدلهاي ارتباطي دانشگاه- صنعت-دولت، مدل«پيچش سه جانبه »است كه مدل سيستم ملي نوآوري را از طريق شناساندن «حكومت داري» به عنوان يك متغير بهبود ميبخشد. واضعان اين مدل اتزکوویتز و لیدسدورف، بر روي هم قرار گرفتن (همپوشاني) شبكه ارتباطات و انتظاراتي متمركز هستند كه موجب تغيير شكل آمايشهاي نهادي ميان دانشگاهها، صنايع، و دستگاههاي دولتي ميشوند. در اصل مدل پيچش سه جانبه به عنوان جايگزيني براي دو نظريه رقيب يعني: «سيستمهاي ملي نوآوري » و «محصول جدید دانش» تدوین شده است [27]. در نسخه پيچش سه جانبه اول دولت، دانشگاه صنعت و رابطه بین آنها را تحت پوشش قرار میدهد. در مدل «دولت قوي» دولت روابط ميان دانشگاه و صنعت را كنترل ميكند. در دومين نسخه از اين پیکربندی قلمروهای نهادی مركب از دولت، دانشگاه و صنعت از یکدیگر جدا میشوند و روابط بسيار محدود و مشخصي ميان اين شركاء وجود دارد. اما دارای کنش متقابل با یکدیگر هستند. در این مدل نهادی دولت، دانشگاه و صنعت با مرزهای قوی عقلانیت اجتماعی، فرهنگی و فنی از یکدیگر جدا میشوند اما دارای کنش متقابل با یکدیگر هستند. یکی از ویژگی های اساسی این نسخه از الگوی نهادی، تقسیم کار بین دانشگاه، بنگاه و دولت است. در مدل «عدم مداخله دولت»، هر يك از سه پيچش به صورتي كاملاً مستقل توسعه يافته است و به وسيله مرزهايي روشن از یکديگر جدا ميشوند. در این الگو، دانشگاه به آموزش و تحقیق میپردازد و بنگاه نتایج تحقیقات را به کالا و خدمات جدید تبدیل میکند و دولت از دانشگاه و بنگاه حمایت میکند و زیرساخت های لازم و شرایط چارچوب را فراهم میکند.
در مدل پيچش سهجانبه تعامل صنعت و دانشگاه را با بیان حمایت دولت و همپوشانی هر سه نهاد بهبود میبخشد. صنعت در مارپیچ سهجانبه به عنوان مرکز تولید عمل میکند، دولت به عنوان منبع روابط و قراردادها است که تعامل و تبادلات باثبات را به عهده میگیرد و دانشگاه به عنوان منبع دانش و فناوری جدید و برای کمک به اقتصاد دانش بنیان عمل میکند [28].
کارایانیس و کمپبل، 2009، با اضافه کردن یک پیچش با عنوان ”جامعه رسانه بنیان و فرهنگ بنیان“ و یا جامعه مدنی به پیچش سه جانبه دولت، دانشگاه و صنعت، پیچش چهار جانبه را ایجاد نمودند. این پیچش چهارم با فرهنگ، ارزشها، سبکهای زندگی، صنایع خلاق و هنر مشارکت میکند. در این پیچش رشد اقتصادی از طریق دستهبندی و تمرکز بر روی افراد مستعد و مولد ایجاد خواهد شد [29]. آلفونسو (2010) معتقد است كه نقش جامعه مدني در ضلع مصرف اقتصاد تعيين شده است، جايي كه خانواده ها نوآوري، دانش، فناوري، محصولات و خدمات را در قالب كالاي نهايي و مجموع خروجي اقتصاد مطالبه نموده و مصرف ميكنند [30].
کارایانیس و کمپبل، 2010، پیچش پنج جانبه را با اضافه نمودن پیچش ”محیط“ (محیط های طبیعی) مفهوم سازی کرده اند. از این رو، پیچش پنج جانبه از یک سو، در جایی که متصل به دانش و نوآوری هستند و از سوی دیگر، در جایی که متصل به محیط هستند، یک قالب یا چارچوب تحلیلی پیشنهاد میکند. پيچش پنج جانبه تأكید ميكند كه محيطهاي طبيعي بايد به عنوان محركهايي براي ارتقاي توليد دانش و سيستمهاي نوآوري لحاظ شوند. پيچش پنج جانبه قصد دارد تا توسعه پايدار اجتماعي و اقتصادي ميان مدت و بلندمدت، و دموكراسي كه براي بوم شناسي اجتماعي ضروری است ايجاد كرده و مورد حمايت قرار دهد [29].
3. پیشینه تحقیق
اسماعيلی و همكاران (1390) در مقاله خود ارتباط دانشکدههای فنی مهندسی دانشگاههاي تهران با صنعت را از ديدگاه اعضاي هيئت علمی، دانشجويان و مديران صنعت بررسی کرده و با بهرهگیری از مولفههای نظام ملی نواوری بعنوان فعالیتهای ارتباطی این دو نهاد به این نتیجه رسیدند که تحقیق و توسعه، تسهیل و تامین منابع مالی تحقیق و توسعه، توسعه منابع انسانی، انتشار و انتقال فناوری، ارتقای کارافرینی، و تولید کالا و خدمات پایین تر از میانگین مورد نظر جامعه است [31]. شفیعی و همکاران (1391) به بررسی موانع و راهکارهای ارتباط صنعت و دانشگاه در شرکت توزیع نیروی برق تهران بزرگ پرداختند. آنها ابتدا با بیان همکاریهای صنعت و دانشگاه در کشورهای آمریکا، سوییس، ژاپن، چین، آلمان و کره جنوبی ، به بررسی وضعیت این ارتباط در ایران پرداختند [11]. ژیان پور و همکاران (1391) به بررسی کاربرد QFD در تبدیل خواسته های مشتریان آموزش ضمن خدمت به الزامات آموزشی در سازمان کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی پرداختند. در این مقاله ابتدا خواسته های کلیدی مشتریان آموزش (کارکنان) با استفاده از پرسشنامه باز پاسخ، مصاحبه و روشهای مشاهده مشارکتی شناسایی و این خواستهها رتبهبندی شدند و سپس با بکارگیری روش خانه کیفیت به الزامات آموزشی تبدیل و بکار گرفته شدند [32].
صمدی میارکلایی (1392) در پژوهشی دیگر به بررسی نظریه ها، الگوها و مدل های موجود ارتباط میان دانشگاه، صنعت و سایر نهادهای موثر در اقتصاد دانش بنیان پرداختند. در این مقاله به بررسی و واکاوی مدلهای پیچش سه جانبه اتزکوویتز و لیدسدورف، مدل پیچش چهارجانبه کارایانیس و کمپل، مدل پیچش پنج جانبه کارایانیس و کمپبل، مدل پیچش 5 جانبه بومی صمدی میارکلایی و مدل پیچش N تایی لیدسدورف پرداخته شده است [21]. یعقوبی و حاتمی (1394) به شناسایی و تحلیل موانع ارتباط دانشگاه و صنعت از دیدگاه استادان دانشگاه پرداختند. آنها مهمترین موانع ارتباط این دو بخش را در 6 دسته از قبیل فراهم نبودن زیرساختهای ارتباطی، ضعف مالی و تجهیزاتی در نظام تحقیقاتی کشور و ... تقسیمبندی نمودند [8].
میرشکاری و همکاران (1395) سازکارهاي مختلف تعامل دانشگاه و صنعت در بخش کشاورزي را در قالب پنج سیاست کلی جمعبندي و سپس، با توجه به معیارهاي مختلف رتبهبندي نمودند. نتایج تحقیق آنها نشان داد که بر اساس معیار ترکیبی پژوهش، سیاست بازنگري و تحول در محتوا و سازکارهاي آموزشی متناسب با نیازهاي صنعت و س