آخرین مقالات منتشر شده [همه]

  • دسترسی آزاد مقاله

    جاودانگی مدرن در رمان نوجوان (مطالعه موردی: رمان‌های «سنجاب‌ماهی عزیز» و «شکارچی کوسۀ کر»)

    فاطمه حدیده , مونا ولی پور
    پژوهش زبان و ادبیات فارسی , شماره 70 , دوره 21 , پاییز 1402
    سیطرۀ علم در عصر مدرن و تلاش برای داشتن نگرشی واقع‌بینانه به همه جنبه‌های زندگی، موجب شده که انسان امروز دیگر نتواند راهکارهای پیشینیان (مانند جاودانگی یزدان‌شناسانه) را برای رویار چکیده کامل
    سیطرۀ علم در عصر مدرن و تلاش برای داشتن نگرشی واقع‌بینانه به همه جنبه‌های زندگی، موجب شده که انسان امروز دیگر نتواند راهکارهای پیشینیان (مانند جاودانگی یزدان‌شناسانه) را برای رویارویی با مرگ اتخاذ کند. نوشتار حاضر با بررسی انواع مختلف جاودانگی پیشامدرن شامل جاودانگی نیاکانی، فرهنگی، عرفانی، اسطوره‌ای و یزدان‌شناسانه نشان داده است که مؤلفه‌های مشترک آنها یعنی جمعی بودن، قطعیت و تخیل تقریباً در نقطه مقابل مؤلفه‌های جاودانگی مدرن قرار دارد. حضور مؤلفه‌های جاودانگی مدرن که عبارتند از فردیت، عدم قطعیت، خاطره (در تقابل با تخیل) و مفهوم طبیعت جاودان، در رمان‌های نوجوان دهه نود شمسی بارز است. این پژوهش، ابتدا به مرور مراحل و تکالیف سوگواری پرداخته است و ضمن تدقیق و تعیین مؤلفه‌های جاودانگی پیشامدرن و مدرن، تناظر هر مرحله از سوگواری را با انواع مختلف جاودانگی نشان داده است. سپس با تکیه بر رمان‌های «سنجاب‌ماهی عزیز» و «شکارچی کوسۀ کر»، به بررسی مسئله مرگ و نقش جاودانگی پیشامدرن و مدرن در پیشبرد داستان پرداخته و نشان داده که شخصیت‌ها چگونه به مرحله پذیرش مرگ دیگری می‌رسند و مراحل سوگواری را کامل می‌کنند. گفتنی است که تجزیه و تحلیل نمونه‌ها مبتنی بر تحلیل محتوای کیفی با رویکردی توصیفی- تفسیری است. نتایج پژوهش نشان می‌دهد که در هر دو رمان، توسل به مؤلفه‌های جاودانگی پیشامدرن، شخصیت‌ها را در مراحل آغازین سوگواری یعنی انکار و جست‌وجو و چانه‌زنی گرفتار می‌کند، در حالی که بلوغ شخصیت‌ها با کامل شدن تکالیف سوگواری و رسیدن به مرحله بهبود و سازمان‌یابی از رهگذر مؤلفه‌های جاودانگی مدرن (با محوریت خاطره در رمان «سنجاب‌ماهی عزیز» و طبیعت جاودان در رمان «شکارچی کوسۀ کر») تحقق می‌یابد. پرونده مقاله
  • دسترسی آزاد مقاله

    سَمَک؟ تحلیل نام قهرمان داستان «سمکِ عیّار»

    عبدالرحیم قنوات
    پژوهش زبان و ادبیات فارسی , شماره 70 , دوره 21 , پاییز 1402
    از زمان چاپ کتاب سَمَک عیار -نوشته فرامرز پسر خداداد ارجانی به تصحیح پرویز ناتل خانلری- که یکی از کهن‌ترین نمونه‌های داستان‌پردازی عامیانه در تاریخ ادبیات فارسی است، نام قهرمان نخس چکیده کامل
    از زمان چاپ کتاب سَمَک عیار -نوشته فرامرز پسر خداداد ارجانی به تصحیح پرویز ناتل خانلری- که یکی از کهن‌ترین نمونه‌های داستان‌پردازی عامیانه در تاریخ ادبیات فارسی است، نام قهرمان نخست این داستان، همه‌جا -از روی جلد کتاب گرفته تا در عنوان و متن برگردان عربی و انگلیسی آن و مقالات بسیار که به زبان‌های گوناگون درباره آن منتشر شده- سَمَک ثبت شده است. مسئله این است که گویا این نام مشهور، درست نیست و لغزشی بزرگ درباره لفظ و معنی آن رخ داده است. در این نوشتار با درانداختن تردیدهایی منطقی، موشکافی در ناسازگاری‌های تاریخی و بررسی آن¬دسته از گزارش¬های متن کتاب که در آنها به نام قهرمان داستان و معنی آن پرداخته شده است، به نقد این خوانش مشهور از واژه سمک پرداخته و کوشش شده است تا خوانش درست این نام و نیز معنی آن روشن شود. دستاورد این پژوهش آشکار می‌سازد که ادبیات فارسی درباره نام قهرمان داستان سمک عیّار، از همان آغاز به راهی خطا افتاده است. پس جای آن است که اکنون به جبران آن برخیزد. پرونده مقاله
  • دسترسی آزاد مقاله

    تحلیل رمان «جای خالی سلوچ» از منظر وضعیت اعتماد اجتماعی

    سارا پورعماد , حسینعلی قبادی , سعید بزرگ بیگدلی , نجمه دری
    پژوهش زبان و ادبیات فارسی , شماره 70 , دوره 21 , پاییز 1402
    ادبیات و اجتماع همواره رابطه‌ای دوسویه و تعاملی مستمر دارند. در بسیاری از آفرینش‌های ادبی، به¬ویژه رمان‌ها، بازتاب عناصر و مسائل اجتماعی، افزون‌تر از سایر آثار ادبی است. اعتماد، یک چکیده کامل
    ادبیات و اجتماع همواره رابطه‌ای دوسویه و تعاملی مستمر دارند. در بسیاری از آفرینش‌های ادبی، به¬ویژه رمان‌ها، بازتاب عناصر و مسائل اجتماعی، افزون‌تر از سایر آثار ادبی است. اعتماد، یکی از مهم‌ترین مسائل اجتماعی و از شاخصه‌های سرمایۀ اجتماعی است. با وجود این همواره یکی از پایه‌های لرزانی که در آسیب‌های اجتماعی وجود دارد، مسئلۀ بی‌اعتمادی است. این پژوهش درصدد است بر پایۀ چهارچوب نظری گیدنز، یکی از مسئله‌های اجتماعی را در رمان «جای خالی سلوچ» بکاود. روش این پژوهش، توصیفی- تحلیلی است که با استقصای در متن و استناد به آن تجزیه و تحلیل صورت می‌گیرد. این مقاله به تشریح علل بروز بی‌اعتمادی در این رمان پرداخته و به این پرسش پاسخ داده‌ایم که بی‌اعتمادی گسترده‌ای که دولت‌آبادی روایت می‌کند، ریشه در چه عواملی دارد. نتایج بیانگر آن است که انقلاب سفید و اصلاحات ارضی و مصائبی که برای روستاییان به دنبال داشت، تأثیر فراوانی در افزایش بی‌اعتمادی مردم رنج¬کشیدۀ روستایی داشته است. از جمله عوامل کاهش اعتماد اجتماعی، شکست سیاست‌های اقتصادی تابع اصلاحات ارضی و هم‌زمان با آن، ناتوانی نظام اجتماعی برای پاسخ به مشارکت مردم بوده است. از اساسی‌ترین پیامدهای اجرای این طرح می‌توان به بیکاری، فقر و مهاجرت از روستاها اشاره کرد. در حقیقت دگرگونی پایه‌های حیات اقتصادی، عملکرد ضعیف دولت و شرایط بد اقتصادی روستاییان، از دلایل اصلی از کار افتادن نبض اعتمادِ بازنمایی¬شده در این رمان است. بیشترین بی‌اعتمادی، مربوط به اعتماد نهادی و بین‌شخصی است که بیانگر بی‌اعتمادی روستاییان به حکومت و نمایندگان وقت آن است و نشان می¬دهد که سیاست‌های حکومت پهلوی دوم در مسیر گسترش انواع اعتمادها نبوده است. پرونده مقاله
  • دسترسی آزاد مقاله

    تحلیل تطبیقی رمان «وداع با اسلحه» و «در شعله‌های آب» بر اساس نظریۀ دوسویگی باختین

    فهیمه شفیعی , زهرا قرقی , هنگامه آشوری
    پژوهش زبان و ادبیات فارسی , شماره 70 , دوره 21 , پاییز 1402
    دوسویگی، بخشی از نظریۀ چندصدایی «باختین» است که در آن صدای نویسنده به موازات صدای شخصیت‌ها اهمیت دارد و با فنون مختلف در متن بازتاب می‌یابد. پژوهش حاضر که مبتنی بر روش توصیفی- تحلی چکیده کامل
    دوسویگی، بخشی از نظریۀ چندصدایی «باختین» است که در آن صدای نویسنده به موازات صدای شخصیت‌ها اهمیت دارد و با فنون مختلف در متن بازتاب می‌یابد. پژوهش حاضر که مبتنی بر روش توصیفی- تحلیلی است، دو رمان «وداع با اسلحه» نوشتۀ ارنست همینگوی و «در شعله‌های آب» نوشتۀ مرتضی مردیها را به صورت تطبیقی تحلیل می¬کند. هدف از این پژوهش، پاسخ به این پرسش بنیادی است که دو نویسندۀ ایرانی و آمریکایی بر مبنای نظریۀ باختین از چه فنونی برای القای صدای خود در متن استفاده کرده‌اند. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که در بخش سبک‌برداری، نویسندۀ هر دو رمان از فن نام‌گذاری شخصیت‌ها، هم‌سویی خود را با نیت شخصیت‌ها نشان می‌دهند، با این تفاوت که شخصیت‌ها در رمان «در شعله‌های آب»، تیپیک هستند و شیوۀ نام‌گذاری آنها نیز بر همین اساس است. در بخش نقیضه در رمان «وداع با اسلحه»، گفتمان و رفتار شخصیت‌‌‌ کاترین و همچنین صدای بی‌تفاوت راوی نسبت به جنگ، تداعی‌گر نوعی نقیضه است. در رمان «در شعله‌های آب»، صدای بی‌تفاوت آهنج نسبت به جنگ سویه دیگر صدای مقدس و جدی جنگ است. گفتمان شفاهی در رمان «وداع با اسلحه» به‌ صورت گفتمان ارتش و گفتمان مذهب و در رمان «در شعله‌های آب»، گفتمان ستون پنجم، سپاه و ارتش بر متن احاطه دارند. پرونده مقاله
  • دسترسی آزاد مقاله

    تحلیل تنهایی در سه مجموعه شعر «محمدرضا شفیعی کدکنی» (آیینه‌ای برای صداها، هزارۀ دوم آهوی کوهی و طفلی به نام شادی)

    سید علی رضا کشفی نیا , احمد طحان , محمد مهدی ترابی خواه جهرمی
    پژوهش زبان و ادبیات فارسی , شماره 70 , دوره 21 , پاییز 1402
    آیا تنهایی فقط به معنی دوری خواسته یا ناخواسته از جمع است یا شکل¬های دیگری از آن نیز وجود دارد؟ از دیرباز برخی از فیلسوفان و روان¬شناسان به تعریف تنهایی و انواع آن پرداخته¬اند. هرچ چکیده کامل
    آیا تنهایی فقط به معنی دوری خواسته یا ناخواسته از جمع است یا شکل¬های دیگری از آن نیز وجود دارد؟ از دیرباز برخی از فیلسوفان و روان¬شناسان به تعریف تنهایی و انواع آن پرداخته¬اند. هرچند به¬ دشواری می‌توان مرز قاطعی میان انواع تنهایی تعیین کرد، گاه می¬توان برخی از این انواع را که برشمرده¬اند درهم ادغام کرد و گاه نیز آنچه گفته¬اند، عوامل ایجاد و یا شکل¬های بروز تنهایی و نه نوعی از آن است. این تحقیق نظری می¬کوشد به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از ابزار کتابخانه¬ و اسناد علمی به بررسی انواع تنهایی، عوامل و شکل‌های بروز آن در اشعار «شفیعی کدکنی» بپردازد. برای دستیابی به این هدف، نظریۀ «یالوم» مبنای تقسیم¬بندی انواع تنهایی به دو گونۀ برون¬فردی و درون¬فردی قرار گرفت؛ اما چون وی دربارۀ عوامل و شکل¬های بروز تنهایی که از اهداف دیگر این تحقیق است چیزی نگفته، بناچار از تعاریف صاحب¬نظران دیگر و به¬ویژه «اسونسن» استفاده کردیم. بر اساس یافته‌های پژوهش در بین عوامل تنهایی بین‌فردی در اشعار شفیعی کدکنی می¬توان به فراق اشاره کرد که حاصل اشعار نخستین اوست. از این دیدگاه، وی شاعری رمانتیک است که عمدتاً مضامین و تصاویر شاعران معروف به سبک ¬هندی را تکرار می¬کند. در بحث تنهایی درون‌فردی، به تمایل شاعر به انزوا برمی¬خوریم که حاصل سرخوردگیِ ناشی از حوادث سیاسی و اجتماعی و عدم هم‌آهنگی با جماعتی است که میان خود و ایشان سنخیتی نمی‌یابد؛ اما نشانی از تنهایی وجودی (زیرمجموعۀ تنهایی درون¬فردی) در اشعار وی وجود ندارد. پرونده مقاله
  • دسترسی آزاد مقاله

    تحلیل روان‌زخم حاصل از جنگ در رمان «زمین سوخته»

    اسد آبشیرینی , قدرت قاسمی‌پور , زهرا سواعدی
    پژوهش زبان و ادبیات فارسی , شماره 70 , دوره 21 , پاییز 1402
    روان‌زخم، آسیبی روان‌تنی- اجتماعی است که در اثر عوامل مختلفی بر ذهن فرد وارد می‌شود؛ تأثیری عمیق بر آن می‌گذارد و چه¬بسا زندگی و سرنوشت او را به سمت و سوی دیگری سوق می‌دهد. یکی از چکیده کامل
    روان‌زخم، آسیبی روان‌تنی- اجتماعی است که در اثر عوامل مختلفی بر ذهن فرد وارد می‌شود؛ تأثیری عمیق بر آن می‌گذارد و چه¬بسا زندگی و سرنوشت او را به سمت و سوی دیگری سوق می‌دهد. یکی از حوادثی که تأثیر طولانی‌مدّت بر روان فرد می‌گذارد، حوادث جنگ است. از این¬روی به واسطه جنگ‌های متعدّدی که همواره در طول تاریخ گریبانگیر کشور ما بوده، به‌ویژه جنگ تحمیلیِ هشت‌ساله، روایت ادبیِ روان‌زخم در آثار برخی نویسندگان ایرانی راه یافته ‌است. پژوهش حاضر به روش تحلیلی- توصیفی انجام شده و بر آن است که نمودهای بیان ادبی این ضایعۀ روانی را در رمان «زمین سوخته» احمد محمود بررسی کند و آسیب واردشده بر روان هر یک از شخصیّت‌ها را تحلیل نماید. برای همین، نخست به مباحث نظری درباره روان‌زخم پرداخته‌، سپس تأثیر آن را بر شخصیّت‌های رمان یادشده تحلیل و بررسی کرده ‌است. در پایان، این نتیجه حاصل شد که واکنش هر یک از شخصیت¬ها، با دیگری متفاوت است؛ بدین ترتیب که بر اثر روان‌زخم‌های واردشده بر آنان، شخصیّت «شاهد» در آسایشگاه روانی بستری می‌شود؛ «ننه‌باران» از شخصیّت پیشین خود فاصله می‌گیرد؛ «نرگس» دچار افسردگی حاد می‌شود و «گلابتون» مشاعر خود را به‌کلّی از دست می‌دهد. بدیهی است در کنار آثار درخشان داستانی در ستایش از قهرمانی‌های ظهور یافته در دفاع مقدس این رمان از منظر چارچوب نظری مختار نیز در خور مطالعه می‌تواند باشد. پرونده مقاله
  • دسترسی آزاد مقاله

    طراحی گیرنده بهینه و تخصیص توان در رادارهای آرایه‌ای فازی چندورودی- چندخروجی‌ تنوع فرکانسی در محیط با کلاتر ناهمگن

    حمیدرضا فتوحی فیروزآباد , سید مهدی حسینی اندارگلی , حسین قانعی یخدان , جمشید ابویی
    فصلنامه مهندسی برق و مهندسی کامپيوتر ايران , شماره 4 , دوره 21 , زمستان 1402
    در سال‌های اخیر، رادارهای آرایه فازی چندورودی- چندخروجی به‌شدت مورد توجه محققان قرار گرفته است. در واقع در این رادارها می‌‌توان مزایای رادارهای آرایه فازی و رادارهای چندورودی- چندخ چکیده کامل
    در سال‌های اخیر، رادارهای آرایه فازی چندورودی- چندخروجی به‌شدت مورد توجه محققان قرار گرفته است. در واقع در این رادارها می‌‌توان مزایای رادارهای آرایه فازی و رادارهای چندورودی- چندخروجی را با هم ترکیب کرد. در اینجا فرض می‌‌شود که زیرآرایه‌‌ها دارای بهره‌‌ چندگانگی فرکانسی بوده و از بهره‌‌ همدوسی کامل برخوردارند. ابتدا در این مقاله به موضوع طراحی آشکارساز بهینه برای رادارهای آرایه فازی چندورودی- چندخروجی بر پایه‌ فرض شناخت ضریب انعکاس هدف در حضور کلاتر ناهمگن پرداخته می‌شود. در ادامه بر پایه آشکارساز‌‌های استخراج‌شده، احتمال آشکارسازی و احتمال هشدار کاذب محاسبه شده و به شکل فرمول بسته بر حسب پارامترهای رادار و محیط ارائه می‌گردد. سپس مسأله تخصیص توان به سیگنال‌های متعامد برای بیشینه‌کردن احتمال آشکارسازی فرمول‌‌بندی می‌‌شود. نهایتاً موضوع بهره چندگانگی فرکانسی مورد تجزیه و تحلیل ریاضی قرار گرفته و کرانی برای بهره چندگانگی ارائه می‌‌گردد. شبیه‌‌سازی‌‌های عددی نشان می‌‌دهند که آشکارسازهای بهینه استخراج‌شده، یک فیلتر توأم فضایی- زمانی خواهد بود که به‌طور مؤثری باعث تضعیف کلاتر در رادارهای آرایه فازی چند‌‌ورودی- چند‌‌خروجی می‌‌گردد. همچنین نشان می‌‌دهند که الگوریتم‌‌های تخصیص توان باعث بهبود عملکرد آشکارسازی اهداف در مقایسه با الگوریتم‌‌های معیار می‌‌گردد. پرونده مقاله
  • دسترسی آزاد مقاله

    بررسی تطبیقی عاملیت انسانی در نظریه شناختی- اجتماعی بندورا و رویکرد اسلامیِ«انسان به منزله عامل

    مهدی ناصر زعیم , رضا محمدی چابکی , خسرو باقری , جلیل فتح آبادی , امید شکری
    دو فصلنامه فلسفه تربیت , شماره 7 , دوره 7 , پاییز - زمستان 1401
    هدف مقاله حاضر بررسی تطبیقی-اجتماعی بندورا و رویکرد اسلامیِ «انسان به‌ منزله عامل» است. بندورا، عاملیت را به معنای تأثیر ارادی بر عملکرد خود و رویدادهایی می‌داند که واجد خصیصه‌های چکیده کامل
    هدف مقاله حاضر بررسی تطبیقی-اجتماعی بندورا و رویکرد اسلامیِ «انسان به‌ منزله عامل» است. بندورا، عاملیت را به معنای تأثیر ارادی بر عملکرد خود و رویدادهایی می‌داند که واجد خصیصه‌های عامل «محیطی بودن، عمدی بودن، پیش‌اندیشی، خود واکنش‌سازی و تأمّل در خود» است. از سوی دیگر در دیدگاه اسلامی، انسان براساس مفهوم عاملیت مورد نظر است و عمل و عاملیت شناختی، گرایشی و ارادی است. مطالعه عاملیت او، بر پایه سه مبنای اساسی حاضر به لحاظ روش‌شناختی، مطالعه‌ای تطبیقی است که مبتنی بر مقایسه شباهت‌ها و تفاوت‌ها و ریشه‌یابی آن‌هاست. در بخش تربیتی نیز از روش استنتاجی فرانکنا استفاده شده است. مبانی و جنبه‌های عاملیت در هر دو دیدگاه اشتراک زیادی با هم دارند به نوعی که پیش‌اندیشی و تأمّل در خود از دیدگاه اول را می‌توان ناظر بر شناخت در رویکرد دوم؛ همچنین خود واکنش‌سازی و عمدی بودن در رویکرد اول را به ترتیب ناظر بر مبنای عاطفی و ارادی در رویکرد دوم دانست. با این وجود، دو دیدگاه در موضوعاتی همچون مفهوم عمل و عملکرد، ماهیت تعامل، جنبه‌های شناختی، عاطفی و ارادی، فطرت، مسئولیت و اخلاق تفاوت‌هایی دارند که پیامدهایی برای تعلیم‌وتربیت خواهند داشت از جمله این‌که رویکرد اول بر اهمیت ساختار تأکید دارد در حالی که رویکرد دوم، وزن بیشتر را به عاملیت فردی می‌دهد. با توجه به اهمیت بحث عاملیت انسان که در هر دو دیدگاه مورد توجه قرار گرفته، در استنتاج‌های تربیتی بر وجوه مشترک دو دیدگاه تأکید شده است. پرونده مقاله
  • دسترسی آزاد مقاله

    تبیین رویکرد معنوی والدورف به تربیت کودکان و نقد آن با تأکید بر آموزه‌های اسلامی

    معصومه کیانی
    دو فصلنامه فلسفه تربیت , شماره 7 , دوره 7 , پاییز - زمستان 1401
    برای این منظور بخش نخست مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، به شناسایی و شرح مؤلفه‌های رویکرد معنوی والدورف به تربیت کودکان و نیز با استفاده از روش تحلیل پس‌رونده، به بررسی مبا چکیده کامل
    برای این منظور بخش نخست مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، به شناسایی و شرح مؤلفه‌های رویکرد معنوی والدورف به تربیت کودکان و نیز با استفاده از روش تحلیل پس‌رونده، به بررسی مبانی فلسفی ناظر بر رویکرد معنوی والدورف به تربیت کودکان می‌پردازد. در بخش دوم نیز با استفاده از روش کاوش‌گری فلسفی انتقادی و با تأکید بر دیدگاه اسلامی به نقد رویکرد معنوی والدورف به تربیت کودکان اقدام می‌شود. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که رویکرد معنوی والدورف، در رابطه با مؤلفه‌های رویکرد معنوی خود به تربیت کودک اقدام می‌شود. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که رویکرد معنوی والدورف، در رابطه با مؤلفه‌های رویکرد معنوی خود به تربیت کودکان به مواردی از قبیل؛ توجه بر پرورش کلیت کودک، تقویت بُعد هنری او، پرورش ادراک معنوی وی، تأکید بر معناسازی و معنایابی در فرآیند یاددهی-یادگیری و آزادی متربی تمرکز دارد. این مؤلفه‌ها و ویژگی‌ها بر مبانی فلسفی و نظری مانند؛ وجود جهان معنوی فراتر از جهان مادی، وجود موجودات معنوی گوناگون، یکپارچگی عالم هستی به لحاظ معنوی، نگاه به کودک به عنوان موجودی معنوی، اعتقاد به تناسخ‌های مکرر انسان، تأکید بر حواس، عقل، الهام و شهود به عنوان منابع شناخت و تفکر شهودی، به عنوان تفکر خالص و ناب، تعامل بین عین و ذهن در نیل به معرفت و نیز تطابق «من» انسانی با «مسیح» به عنوان غایت زندگی بشر استوار است. همچنین، در نقد (بررسی تفاوت‌ها و شباهت‌ها) رویکرد معنوی والدورف براساس دیدگاه اسلامی روشن شد که دیدگاه مذکور به دلایلی نظیر تفاوت دیدگاه درباره امر متعالی، و اعتقاد به تناسخ، با دیدگاه اسلامی سازگاری ندارد. در عین‌ حال، برخی دلالت‌های تربیتی رویکرد مذکور نظیر نگاه به کودک به عنوان موجودی معنوی و تکریم او، توجه به پرورش کلیت وجود کودک و به ویژه بُعد روحانی او، تأکید بر تربیت هنری و نیز تربیت مبتنی بر مراحل رشد کودک با دیدگاه اسلامی سازگار است. پرونده مقاله
  • دسترسی آزاد مقاله

    معرفی کتاب: بررسی انتقادی ساختار - محتوا در کتاب «فلسفۀ تعلیم‌وتربیت‌اسلامی»

    محمود هدایت افزا , حسن حاجی زاده اناری
    دو فصلنامه فلسفه تربیت , شماره 7 , دوره 7 , پاییز - زمستان 1401
    در دانشگاه فرهنگیان، آموزش دروسی تحت عنوان «واحدهای علوم تربیتی» برای همۀ گروه¬های آموزشی، الزامی است. مهم¬ترین این واحدها، درس «فلسفۀ تعلیم‌وتربیت» است. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در چکیده کامل
    در دانشگاه فرهنگیان، آموزش دروسی تحت عنوان «واحدهای علوم تربیتی» برای همۀ گروه¬های آموزشی، الزامی است. مهم¬ترین این واحدها، درس «فلسفۀ تعلیم‌وتربیت» است. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در سال 1400 کتابی با عنوان فلسفۀ تعلیم¬وتربیت اسلامی، برای آموزش در دانشگاه فرهنگیان منتشر کرد. گرچه عناوین فصول کتاب، در مجموع هدف مزبور را تأمین کرده، امّا متن اصلی آن به لحاظ برخی الگوهای روشی و محتواهای غیر فلسفی، قابل نقّادی است. نوشتار پیش‌رو، با روش تحلیل مفاهیم، تأکید بر موضوع و روش درس و توجّه به واقعیات عینی جامعه، عهده¬دار ارزیابی ساختار اثر مزبور و اشکالات محتوایی مترتب بر آن است. ورود نامناسب مؤلّفان به موضوع درس، بی¬اعتنایی به سیر تاریخ تکوّن فلسفه¬های مضاف، عدم دقّت لازم در طرح آرای متفکّران غربی دربارۀ فلسفۀ آموزش¬وپرورش، تقسیم¬بندی فصول کتاب از حیث تمایز مبانی نظری از اصول تجویزی و رویکرد کمّی به نصوص دینی؛ از جمله ایرادات ساختاری اثر مزبور به شمار می¬آیند. این ساختارهای نامناسب، سبب ناکامی در تبیین فلسفۀ تعلیم¬وتربیت به عنوان معرفتی از نوع درجه دوم، بی-توجّهی به تفاوت مباحث فلسفۀ تعلیم¬وتربیت از خود آن دانش و خطای فاحش در تبیین روش فلسفۀ تعلیم-وتربیت با قید اسلامی شده است. نکته مهم آن‌که برای رفع بسیاری از این نواقص، امکان بهره¬مندی از منابع متعدّدی به زبان فارسی وجود داشت، چنان که اندکی از آن کتب و مقالات، در پژوهش نقّادانه پیش‌رو، معرّفی و بعضاً مورد استفاده قرار گرفته¬اند. پرونده مقاله

نشریات رایمگ [همه]

ناشران

فهرست نشریات علمی ایران

اخبار داغ [آرشیو خبر]