شناخت و تبیین اصطلاحات فرایند ساخت و ارزیابی تولید زیستپایدار-بخش اول؛ معرفي و تاريخچه
محورهای موضوعی : آموزش پلیمرها: وضعیت کنونی و آینده
سیدحمیدرضا صباغی
1
(دانشجو دکتری)
علی عباسیان
2
(دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران)
کلید واژه: مشخصهسازی فرایند, اصطلاحشناسی, تولید زیستپایدار, مدلسازی فرایند, فرایند ساخت واحد (فرسو), ساخت,
چکیده مقاله :
اصطلاحات رایج و تدوینشده، برای ارتباط و تعاملِ دقیق در میان پژوهشگران، دانشمندان، مهندسان و دیگر تصمیمگیرندگان، نیازی حیاتی محسوب میشود. برای کمک به شناخت فرایند ساخت، درک مشترکی از اصطلاحشناسی بهمنظور تعامل و ارتباطی کارا و موثر در صنعت، اجباری است؛ همچنین این مهم میتواند خودکارسازی (Automation) و همکنشپذیری (in teropera bil ity) ابزارهای نرمافزاری را تسهیل ببخشد. شناختِ مشخصات فرایند ساخت، ارزیابی و پیشبردِ دقیقی از فرایندهایِ ساختِ واحد، محصولات و سامانههای مرتبط با آن را در چشمانداز زیستپایدار (Sus tain able) امکانپذیر میکند. برای توسعه و اجرای استانداردهای مرتبط با موضوع زیستپایداری (Sus tain abil ity) و دستیابی به بهترین اقدامها در صنعت، لازم است تا علاوهبر نامگذاریهای مصوب؛ معانی، تعاریف و درکی رایج و مشترک از اصطلاحات در کاربردهای گوناگون به وجود آید. در حال حاضر بسیاری از اصطلاحات مورد استفاده معنایی نامشخص، مبهم، و گنگ دارد و به طور کلی از لحاظ مفهومی [برای پژوهشگران و کارکنان در صنعت] همپوشانی داشته و سردرگمي ایجاد میکند. اگرچه تلاشهای استانداردسازی در ارتباط با شناسایی و تعریف اصطلاحشناسی ادامه دارد، اما همچنان مجموعهی مشترک و مدونی در این حوزه توسعه نیافته است. هدف از این کار در پژوهش و بازنگری فعلی، تسهیل تلاشهای مداوم برای توسعهی استانداردهای مشخص، از طریق هماهنگسازی ارائهی متنوعی از اصطلاحاتِ موردِ استفاده در راستای توصیفِ فرایندهای تولید بود. نتیجهی بازنگریِ این مقاله، مجموعهی مختصری از 47 اصطلاح با تمرکز بر شناخت مشخصات فرایند است که روشهای ایجادشده در جهت تولید زیستپایدار را توصیف میکند؛
Common terminology is essential for accurate communication among researchers, scientists, engineers, and other decision makers. To assist manufacturing process characterization, a common understanding of terminology is imperative for efficient and effective communication in industry; it can also facilitate automation and interoperability of software tools. Manufacturing process characterization enables the assessment and improvement of unit manufacturing processes, products, and systems from a sustain- ability perspective. To develop and implement sustainability-related standards and best practices in industry, naming conventions and definitions of common terms are needed. Presently, many terms used are ill-defined, vague, or overlap in meaning. Although there are ongoing standards efforts related to terminology identification and definition, an identified common set is yet to be developed. The objective of this work was to facilitate ongoing standards development efforts by harmonizing the varied array of terms used to describe production processes. As a result of a review of the literature, a concise set of 47 terms focusing on process characterization and able to describe sustainable production was generated; terms unique to individual production processes were omitted. The terms were orga- nized into six categories to define the overarching concepts: Scope, Boundary, Material, Measurement, Model, and Flow. Definitions of the terms were then derived from the literature in sustainable manufacturing and chemical and process industries, process characterization and planning, organization standards, and life cycle assessment and management. The reported terms and definitions are not unique to sustainable production, and could foster wide- spread use of the concepts to improve the economic, environmental, and social performance of industry. In the future, the terminology described could be standardized through international standards orga- nizations.
Ian C. Garretson, Mahesh Mani, Swee Leong, Kevin W. Lyons, Karl R. Haapala; “Terminology to support manufacturing process characterization and assessment for sustainable production”; ELSEVIER, Journal of Cleaner Production 139 (August 2016) 986-1000
شناخت و تبیین اصطلاحات فرایند ساخت و ارزیابی تولید زیستپایدار
مترجم1: سیدحمیدرضا صباغی
مترجم*2: علی عباسیان
1 تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران، گروه مهندسی پلیمر
2 تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران، گروه مهندسی پلیمر
مقالهی حاضر ترجمهی خلاصهشدهای از مقاله اصلی بوده و همهی آن را شامل نمیشود. به منظور درک و فهم بهتر این مقاله، توضیحات مختصری از اصطلاحات مهمّ آن ارائه میشود:
* اصطلاحشناسی (Terminology): علمی است که به مطالعه و بررسی گروهی از واژگان تخصصی- فنی، و معنای آنها در زمینهی کاربردی مشخصی میپردازد؛ «اصطلاح» یا Term میتواند واژه یا عبارتی چندواژهای باشد که در «زمینههای خاص» دارای «معانی بهخصوصی» هستند. به عبارتی «معنا» برای هر واژه میتواند با معنای همان واژه در زمینههای دیگر متفاوت باشد. هدف از این علم تحلیل و ارزیابی «نحوهی توسعهی اصطلاحات» در حوزههای تخصصی و فنی است تا مخاطب بتواند درکِ بهتر و دقیقتری از یک اصطلاح، مطابق با کاربردش داشته باشد و در تفهیم آن برای خود و تعامل با دیگران دچار اشتباه نشود (مترجم).
* فرایند ساخت (Manufacturing): به فرایند ساخت کالا از طریق ماشینآلات، تجهیزات، ابزار، فرایندهای شیمیایی و نیروی انسانی برای دستیابی به فراوردهای موردنیاز در زمینهای مشخص گفته میشود. اساساً فرایند ساخت بر بخشهای ملموس (Tangible) یک کاربرد، برای مثال نحوه تبدیل مواد خام به محصول نهایی توسط تجهیزات تمرکز دارد (مترجم).
* تولید (Production): به فرایند ترکیب ورودیهای مختلف از مواد و غیرمواد (شامل نقشهها، برنامهریزی، دانش، ساخت و غیره) با یکدیگر با هدف ساخت کالایی برای مصرفکننده، تولید گفته میشود. تولید بر بخشهای ناملموس (Nontangible) کاربرد تمرکز دارد؛ در اصل هدفِ آن خلقِ خروجی، مانند کالا یا بهشکل دقیقتر «خدمتِ دارای ارزش است که منجر میشود افراد از آن سود ببرند» (مترجم).
* زیستپایدار (Sustainable): به قابلیتی از ماده یا فناوری گفته میشود که در کاربردی مشخص، بدون ایجاد آسیبهای زیستمحیطی در درازمدت ماندگاری، پایداری و کارایی داشته باشد. در مقاله دربارهی این اصطلاح دقیقتر بحث خواهد شد. (مترجم)
چکیده
اصطلاحات رایج و تدوینشده، برای ارتباط و تعاملِ دقیق در میان پژوهشگران، دانشمندان، مهندسان و دیگر تصمیمگیرندگان، نیازی حیاتی محسوب میشود. برای کمک به شناخت فرایند ساخت، درک مشترکی از اصطلاحشناسی بهمنظور تعامل و ارتباطی کارا و موثر در صنعت، اجباری است؛ همچنین این مهم میتواند خودکارسازی (Automation) و همکنشپذیری (interoperability) ابزارهای نرمافزاری را تسهیل ببخشد. شناختِ مشخصات فرایند ساخت، ارزیابی و پیشبردِ دقیقی از فرایندهایِ ساختِ واحد، محصولات و سامانههای آن را از چشمانداز زیستپایدار (Sustainable) امکانپذیر میکند. برای توسعه و اجرای استانداردهای مرتبط با موضوع زیستپایداری (Sustainability) و دستیابی به بهترین اقدامها در صنعت، لازم است تا علاوهبر نامگذاریهای مصوب؛ معانی، تعاریف و درکی رایج و مشترک از اصطلاحات در کاربردهای گوناگون به وجود آید. در حال حاضر بسیاری از اصطلاحات مورد استفاده معنایی نامشخص، مبهم، و گنگ دارد و به طور کلی از لحاظ مفهومی [برای پژوهشگران و کارکنان در صنعت] همپوشانی داشته و اعوجاج ایجاد میکند. اگرچه تلاشهای استانداردسازی در ارتباط با شناسایی و تعریف اصطلاحشناسی ادامه دارد، اما همچنان مجموعهی مشترک و مدونی در این حوزه توسعه نیافته است.
هدف از این کار در پژوهش و بازنگری فعلی، تسهیل تلاشهای مداوم برای توسعهی استانداردهای مشخص، از طریق هماهنگسازی ارائهی متنوعی از اصطلاحاتِ موردِ استفاده در راستای توصیفِ فرایندهای تولید بود. نتیجهی بازنگریِ این مقاله، مجموعهی مختصری از 47 اصطلاح با تمرکز بر شناخت مشخصات فرایند است که روشهای ایجادشده در جهت تولید زیستپایدار را توصیف میکند؛ [اما در ادامه] اصطلاحات منحصربهفردی که برای فرایندهای تولیدِ خاص ایجاد شده بودند از این نگارش حذف شدند. اصطلاحات برای معنا و تعریف در مفاهیمِ کَلان (Overarching) در 6 دسته سازماندهی شدهاند: گستره (Scope)، مرز (Boundary)، ماده (Material)، اندازهگیری (Measurement)، مدل (Model)، و جریان (Flow). سپس معنا و تعریفهای هرکدام از این اصطلاحات از متن مقالهها و استانداردهای پیشین بهدست آمده و برای ارائه در کاربردهایی نظیر ساخت صنایع فرایندی و شیمیایی زیستپایدار، برنامهریزی و مشخصهیابی فرایند، سازماندهی استانداردها، ارزیابی چرخهی عمر و مدیریت آماده هستند. ((ارزیابی چرخهی عمر LCA یا Life Cycle Assessment، تحلیل فناورانهای است که برای ارزیابی تأثیرات زیستمحیطی مواد، همراه با تمامی مراحل مختلف چرخهی عمر آنها یعنی از گهواره (تولید) به گور (دفع)، یا از گهواره به گهواره (Cradle to Cradle، تولید به بازیافت) ارائه شدند؛ از استخراج مواد خام گرفته تا فراورش مواد، ساخت، توزیع، استفاده و در نهایت دفع یا بازیافت آنها را به دقت مورد ارزیابی و تحلیل قرار میدهد. مترجم))
اصطلاحات و معانی گزارششده منحصر به تولید زیستپایدار نبوده، و قادرند استفاده گستردهای از این مفاهیم را برای بهبود اقتصاد، محیطزیست و عملکرد اجتماعیِ صنعت پرورش دهند. اصطلاحشناسی توصیفشده در این کار، در آینده میتواند از طریق سازمانهای استانداردهای بینالمللی استانداردسازی شود. از این بیشتر، همچنان جای آن که بازنگری موشکافانه و دقیقتری از پژوهش فعلی، در مورد شناخت مشخصات فرایند ساخت و مدلسازی آن، در حمایت از تولید زیستپایدار تکمیل شود، باقی است. چنین بازنگریای میتواند به سازماندهی کارهای پیشین براساس نوع فرایند، شاید با استفاده از طبقهبندیِ-استاندارد-فرایندها (Standard Process Taxonomy) در آینده، کمک کند. بنابراین روش تعمیمیافته و باب میلِ صنعت، برای شناخت مشخصات فرایند ساخت میتواند ایجاد شود؛ تا افزون بر پشتیبانی از ارزیابیهای زیستپایدار، بتواند از طریق برنامههای نرمافزاری قابل دسترس برای کاربران مختلف به اجرا گذاشته شود.
واژگان کلیدی: مشخصهسازی فرایند، اصطلاحشناسی، تولید زیستپایدار، مدلسازی فرایند، فرایند ساخت واحد (فرسو)، ساخت
رایانامه مسئول مکاتبات:
1 مقدمه
تولید غالباً به عنوان خاستگاه بسیاری از آسیبهای زیستمحیطی یا بومشناختی (Ecological) شناخته میشود و همین امر موجب شده است تا پژوهشها، گزارشها و حتی قوانینی با نگاه زیستپایداری برای بهبود این مهم، شکل گیرد. اولین قانون محیطزیست در اواخر دهه 1940، با نام قانون کنترل آلودگی آب در ایالت متحده ظاهر شد. در سال 1963 قانون Clean Air Act (اقدام برای هوای پاک) توسط National Environmental Policy Act (قانون سیاست ملی زیستمحیطی) تا سال 1969 پیگیری و دنبال شد که بهطور قاطع اجرای سیاستهای زیستپایداری را تصویب میکرد. اندکی بعد در سال 1970 کارگزار حفاظت از محیطزیست آمریکا (EPA) به وجود آمد. با ادامه این روند قوانین مشابهی هم در سطح جهانی در بازهی زمانی متقارن وضع شدهاند. برای نمونه میتوان به Pollution Diet ژاپن (در سال 1970) و کارگزاری محیطزیست آلمان غربی فدرال (در سال 1971) اشاره کرد. تلاشهای بینالمللی مهمی در قالب جلسات و گزارشها صورت گرفت؛ برای مثال همایش سازمان ملل متحد با نام Human Environment (محیطزیست انسان در سال 1972)، گزارش Brundtland (سال 1987)، Earth Summit in Rio (اجلاس زمین در سال