چارچوب فرآیند ادراکی متعالیه به منظور ادراک کیفیت زیباییشناسی فضا (برهمگذاری دیدگاه علوم جدید و حکمت متعالیه)
محورهای موضوعی : جایگاه حکمت علمی اسلام در خلق آثار شهرسازی و معماری
سارا دانشمند
1
(استادیار گروه معماری، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران )
کاوه فتاحی
2
(استادیار بخش معماری، دانشگاه شیراز، شیراز)
کلید واژه: کیفیت زیباییشناسی فضا, اتمسفر, الگوی زیباییشناسی ادراک, حکمت متعالیه ملاصدرا, فرآیند ادراکی متعالیه,
چکیده مقاله :
در حوزه هنر و معماری، کیفیت زیباییشناسی به عنوان یکی از انواع کیفیت ها، در تحقیقات قدیم و جدید مورد توجه بوده است. هرچند امروزه در مطالعات شهرسازی و معماری در مورد شناخت کیفیت زیباییشناسی فضا و چگونگی ادراک آن با استفاده از عبارت اتمسفر، تلاش هایی انجام گرفته است اما در متون حکما و فلاسفه اسلامی رساله جداگانهای در این باب نوشته نشده و محققین در متون قدیم و جدید از عبارات متعدد و گاه ناهمخوان بهره گرفتهاند. همچنین در بیان فرآیندهای ادراکی آن نیز اتفاق نظری صورت نگرفته است. از اینرو پژوهش با تکمیل مراحل و عبارات به کار رفته در علوم جدید با کمک حکمت متعالیه ملاصدرا، به معرفی چهارچوب فرآیند ادراکی متعالیه و بیان جزییات آن میپردازد. مطالعه به روش توصیفی- تحلیلی، در ابتدا به توصیف دیدگاه سه نسل از نظریه پردازان و در ادامه به تحلیل آنها و در نهایت به برهمگذاری دیدگاه محققین جدید و حکمت متعالیه ملاصدرا میپردازد تا چهارچوب ابتکاری جامعی که در برگیرنده تمامی دیدگاه هاست ارائه دهد. نتایج کار شامل شناسایی 5 عمق برای فرآیند ادراکی، ارائه یک الگوی سه گانه برای بیان کیفیت فرآیند ادراکی با عبارات به کار رفته محققین پیشین و نیز استخراج چهارچوب فرآیند ادراکی متعالیه است. این چهارچوب قابلیت تحقیق در زمینه بین رشتهای را افزایش میدهد و از آنجا که دامنه لغات برای ارتباط دهی علوم مختلف گسترده است، بستری برای هماهنگی فرآیندهای ادراکی از دیدگاه علوم مختلف ایجاد میکند
In the field of art and architecture, aesthetic quality as one of the types of qualities has been considered in old and new researches. Although today, in the studies of urban planning and architecture, efforts have been made to understand the aesthetic quality of space and how to perceive it using the term atmosphere, but in the texts of Islamic sages and philosophers, no separate treatise has been written on this topic, and researchers in the old texts and the new ones have used many and sometimes inconsistent expressions. Also, no consensus has been reached in expressing its perceptual processes. Therefore, the research introduces the framework of transcendent perceptual process and its details, by correlating the expressions used in modern sciences and Islamic sciences with the help of Mullah Sadra's Transcendent Theosophy. The descriptive-analytical study first describes the viewpoints of three generations of theorists, then analyses them, and finally combines the viewpoints of new researchers and the Transcendent Theosophy to provide a comprehensive innovative framework. The results of the work include the identification of 5 depths for the perceptual process, providing a triple model to express the quality of the perceptual process with the terms used by previous scholars, and also extracting the framework of the transcendent perceptual process. This framework increases the ability of research in the interdisciplinary field, and where the range of words for communicating different sciences is wide, it creates a platform for the coordination of perceptual processes from the perspective of different sciences.
اشتگ، لیندا و اگنس ون دن برگ و جودی دگروت (2012) مفاهیم پایه در روانشناسی محیطی، ترجمه سپیده برزگر، آناهیتا شهپری، فکر نو.
ادلمن، جرالد (1387) زبان و آگاهی، ترجمه رضا نیلی پور، تهران، نیلوفر.
اردلان، نادر و لاله بختیار (1973) حس وحدت: سنت تصوف در معماری ایرانی، ترجمه ونداد جلیلی، 1391، موسسه علم معمار رویال.
الکساندر، کریستوفر (1977) زبان الگو: شهرها، ترجمه رضا کربلایی نوری، 1387، مرکز مطالعاتی و تحقیقاتی شهرسازی و معماری.
پالاسما، یوهانی (2005) چشمان پوست با مقدمهای تحلیلی بر فلسفه موریس مرلوپونتی و معماری، ترجمه علیرضا فخر کننده و سارا گلمکانی، 1398، تهران، چاپ چهارم، زمستان، چشمه.
تابعی، ضیاء الدین (1399) «نگاهی آینده پژوهانه به تحول و تعالی دانش سلامت»، ارائه پاورپوینت.
حسن زاده آملی، حسن (۱۳۷9) هزار و یک کلمه، ۷ ج، قم- ایران، بوستان کتاب قم.
دانشنامه نروتکچر، گروه نروتکچر، آزمایشگاه تخصصی (تک- لب) دانشکده هنر و معماری دانشگاه شیراز.
راپاپورت، آموس (1990) معنی محیط ساخته شده: رویکردی در ارتباط غیر کلامی، ترجمه فرح حبیب، 1392، شرکت پردازش و برنامه ریزی شهری.
زومتور، پیتر (2006) اتمسفر، ترجمه ع. اکبری، 1394، تهران، پرهام نقش.
سامه، رضا (1397) «تأملی بر مفهوم کیفیت در معماری»، فصلنامه اندیشه معماری، سال دوم، شماره سوم، بهار و تابستان، 64-44.
سیلی، ویلیام و ج. آنجان چترجی و ج. گابریل استار و آرکادی پلوتنیتسکی و کاترین ز. الگین (2014) زیباییشناسی تجربی، عصب زیباییشناسی، علم، در دانشنامه زیباییشناسی اکسفورد، ترجمه امیر عباس زارعی، تهران، فرهنگستان هنر.
شاهچراغی، آزاده و علیرضا بندرآباد (1399) محاط در محیط: کاربرد روانشناسی محیط در معماری و شهرسازی، سازمان جهاد دانشگاهی تهران، چاپ چهارم، پاییز.
صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم (1378) الاسفار الاربعه، ترجمه محمد خواجوی، تهران، مولی.
گلکار، کوروش (1387) «محیط بصري شهر؛ سیر تحول از رویکرد تزیینی تا رویکرد پایدار»، علوم محیطی، (4)5، تابستان، 95-114.
لاکست، ژان (2004) فلسفه هنر، ترجمه محمد رضا ابوالقاسمی، 1392، ماهی.
لیمن، الیور (2004) درآمدی بر زیباییشناسی اسلامی، ترجمه محمد رضا ابوالقاسمی، 1393، ماهی.
نصر، سید حسین (1389) هنر و معنویت اسلامی، ترجمه رحیم قاسمیان، تهران، حکمت.
نوربرگ شولتز، کریستیان (1984) مفهوم سکونت: به سوی معماری تمثیلی، ترجمه محمودامیر یاراحمدی، 1381، تهران، آگه.
Antonovsky, A. (1996) The salutogenic model as a theory to guide health promotion. Health Promotion International, 11 (1). Baars, Bernard j. ; Gage, Nicol M. (2013) Fundamentals of Cognitive Neuroscience: A beginners Guide, Elsevier Inc.
Bartlett, F.C. (1932) Remembering: A study in experimental and social psychology. Cambridge, England: Cambridge University Press.
Bohme, G. (2013) “The art of the stage set as a paradigm for an aesthetics of atmospheres”. International Journal of Sensory Environment, Architecture and Urban Space.
Chatterjee, A. (2014) The aesthetic brain: How we evolved to desire beauty and enjoy art. New York: Oxford University Press. Dittmar, H. (2004) “Are you what you have?” The psychologist, 17 (4), 206-210.
Encyclopedia of the Sciences of Learning (2011) Perception in: Seel, Norbert M. (Eds.) Springer US. Page 2576.
Fogg, B. J. (2003) Persuasive technology: Using computers to change what we think and do. San Francisco: Morgan Kaufman. Gibson, J. (1979) An Ecological Approach to Visual Perception. Boston: Houghton Miffin.
Ham, J., Midden, C., & Beute, F (2009) “Can ambient persuasive technology persuade unconsciously? Using subliminal feedback to influence energy consumption ratings of household appliances”. Conference proceedings of persuasive 2009. Claremont, USA. (pp. article no. 29).
Hillier, Bill, Hanson, Julienne (1989) The social logic of space. Cambridge University Press.
Kaplan, S. (1995) “The restorative benefits of nature: Towards an integrative framework”. Journal of environmental psychology, 15. 169-182.
Lindenberg, S., & Steg, L. (2007) “Normative, gain and hedonic goal frames guiding environmental behavior”. Journal of Social Issues, 65 (1), 117-137.
Mehrabian, A., & Russell, J. A. (1974) An approach to environmental psychology: the MIT Press.
Pan, Xiaoshan; Han, Chuck; Law, Kincho H. (2006) “A Computational Framework to Simulate Human and Behaviors for Egress Analysis”, ICCCB, egress publications. http://eil.stanford.edu/egress/publications/ICCCB_paper.pdf.
Reed, H., English, B. (2000) The Intuitive Heart: How to Trust Your Intuition for Guidance and Healing, Are Pr Publication. Russell, J. A. (1980) “A circumplex model of affect”. Journal of personality and social psychology, 39 (6), 1161.
Russell, J. A., & Pratt, G. (1980) “A description of the affective quality attributed to environments”. Journal of personality and social psychology, 38 (2), 311.
Ulrich, R.S., Simons, R. F., Losito, B. D., Fiorito, E., Miles, M. A., & Zelson, M. (1991) “Stress recovery during exposure to natural and urban environments”. Journal of environmental psychology, 11 (3), 201-230.
van der Voordt, D., & van Wegen, H. (2005) Architecture in Use (1st Ed.) Routledge. https://doi.org/10.4324/9780080490472. Wigley, M. (1998) “The Architecture of Atmosphere”. Daidalos 68, 18-26.
Wilson, E.O. (1984) Biophilia. Cambridge. MA: Harvard University Press.
https://www.6seconds.org/2017/05/15/emotion-feeling-mood.
https://www.slideshare.net/MeghanFraley/what-is-psychology-an-introduction.
فصلنامه علمي «مطالعات شهر ایرانی- اسلامی»
شماره پنجاهم، زمستان 1401: 32-17
تاريخ دريافت: 17/03/1402
تاريخ پذيرش: 23/07/1402
نوع مقاله: پژوهشی
چارچوب فرآیند ادراکی متعالیه به منظور ادراک کیفیت زیباییشناسی فضا
(برهمگذاری دیدگاه علوم جدید و حکمت متعالیه)
سارا دانشمند*1
کاوه فتاحی**
چکیده
در حوزه هنر و معماری، کیفیت زیباییشناسی به عنوان یکی از انواع کیفیت ها، در تحقیقات قدیم و جدید مورد توجه بوده است. هرچند امروزه در مطالعات شهرسازی و معماری در مورد شناخت کیفیت زیباییشناسی فضا و چگونگی ادراک آن با استفاده از عبارت اتمسفر، تلاش هایی انجام گرفته است اما در متون حکما و فلاسفه اسلامی رساله جداگانهای در این باب نوشته نشده و محققین در متون قدیم و جدید از عبارات متعدد و گاه ناهمخوان بهره گرفتهاند. همچنین در بیان فرآیندهای ادراکی آن نیز اتفاق نظری صورت نگرفته است. از اینرو پژوهش با تکمیل مراحل و عبارات به کار رفته در علوم جدید با کمک حکمت متعالیه ملاصدرا، به معرفی چهارچوب فرآیند ادراکی متعالیه و بیان جزییات آن میپردازد. مطالعه به روش توصیفی- تحلیلی، در ابتدا به توصیف دیدگاه سه نسل از نظریه پردازان و در ادامه به تحلیل آنها و در نهایت به برهمگذاری دیدگاه محققین جدید و حکمت متعالیه ملاصدرا میپردازد تا چهارچوب ابتکاری جامعی که در برگیرنده تمامی دیدگاه هاست ارائه دهد. نتایج کار شامل شناسایی 5 عمق برای فرآیند ادراکی، ارائه یک الگوی سه گانه برای بیان کیفیت فرآیند ادراکی با عبارات به کار رفته محققین پیشین و نیز استخراج چهارچوب فرآیند ادراکی متعالیه است. این چهارچوب قابلیت تحقیق در زمینه بین رشتهای را افزایش میدهد و از آنجا که دامنه لغات برای ارتباط دهی علوم مختلف گسترده است، بستری برای هماهنگی فرآیندهای ادراکی از دیدگاه علوم مختلف ایجاد میکند.
کلیدواژه ها: کیفیت زیباییشناسی فضا، اتمسفر، الگوی زیباییشناسی ادراک، حکمت متعالیه ملاصدرا، فرآیند ادراکی متعالیه.
مقدمه
از گذشتههای دور واژه کیفیت در ارتباط دوسویه بین انسان و محیط از ارزش بالایی برخوردار بوده است. از نظر واژهشناسی، معادل لاتین "کیفیت"، واژة «کوالیتی»2 ترجمه از واژة «کوالیتاس» یونانی است که خود از «کوالیس» به معنای چگونه ترکیب یافتن از یک طبقه، ماهیت یا نوع ریشه گرفته است. (بیلینگز، 1993: 1). از دید محققان علوم مختلف (افلاطون، ارسطو، فیلیپ کراس بای، برکلی، دکارت، لایپنیتز، کانت و...) مقوله کیفیت اقسام متفاوت دارد و با عناوین کیفیت عینی و ذهنی، کیفیت مطلوبیت و ظرفیتی، کیفیت درونی و بیرونی، کیفیت اولیه و ثانویه و همچنین کِیف شناخته میشوند. (سامه، 1386) متداول ترین عناوین کیفیت در معماری که با عنوان کیفیات معمارانه نیز شناخته میشوند، کیفیت فنی، کیفیت عملکردی، کیفیت اقتصادی و کیفیت زیباییشناسی هستند (وورت و وگن، 2005). در این میان، کیفیت زیباییشناسی در ارتباط با فضا با عنوان «کیفیت زیباییشناسی فضا» نامیده میشود و چگونگی ادراک آن توسط مخاطب و شناخت فرآیند ادراکی آن بسیار مورد توجه است.
بنابر پیشینه مطالعات در زمینه معماری و هنر اسلامی، از نظر تئوری از دیرباز مبحث زیباییشناسی جز در موارد معدودی به طور مستقل مورد توجه اندیشمندان اسلامی قرار نگرفته است (ابن هیثم، ابن سینا، غزالی، ملاصدرا و...) و برای درک کیفیت زیباییشناسی فضا از دیدگاه اسلامی باید به آثار فیلسوفان مشائی (لیمن، 2004 و نصر، 1389) و سنتهای شفاهی نسل به نسل منتقل شده در هنر و معماری (آثار حافظ، سعدی، فردوسی، دهلوی، دهخدا و...) مراجعه کرد. اما به منظور بیان چگونگی ادراک کیفیت زیباییشناسی، نظریات مختلفی در متون اسلامی از جمله حکمت متعالیه ملاصدرا، برای شناخت فرآیندهای ادراکی نفس و تقدم و تأخر آنها ارائه شده است.
نظریات جدید نیز با عبارات متفاوتی بر وجود مراحل مختلف در این فرآیند ادراکی تأکید دارند: در ابتدا «زیباییشناسی تک حسی» با محوریت بصری در اولویت بود (مارک وایگلی، 1998). پس از آن، به «زیباییشناسی چند حسی» بدل شد. (نوربرگ شولتز، 1984، هرمن اشمیتز3، 1993، کریستوفر الکساندر، 1977 و یوهانی پالاسما، 2005) گرچه این زیباییشناسیها حس محورند اما برای بیان کیفیت فضا از حیطه «دریافت حسی»4 باید به حیطه «احساس»5 و «ادراک عاطفی»6 وارد شوند. امروزه با پیشرفت «علوم زیستی و ژنتیکی» و «علوم اعصاب و روان» اذعان میشود که کیفیت زیباییشناسی فضا علاوه بر ادراک حسی به ادراک ذهنی و ادراک ارزیابانه (هیجانی) از فضا نیز وابسته است و هر یک از محققین با توجه به دامنه تحقیق و امکانات در دسترس خود به بخشی از این فرآیندهای ادراکی پرداختهاند (زومتور، 2006، بوهمی، 2013، آنتونوفسکی، 1996، اولریخ، 1991، کاپلان، 1995، دیتمار، 2004و راپاپورت، 1990) اخیرا نیز در پی شناخت ادراک جامع اقداماتی صورت گرفته است (جگر و همکاران، 2000، هیلیر و هنسون، 1989، ویلیام سیری و همکاران، 2014 و چترجی، 2014)
گرچه برخی سعی کردهاند یک الگو برای کیفیت ادراک فضا از طریق این فرآیندهای ادراکی ارائه کنند. اما با عبارات متعدد و گاه ناهمگون محققین، تا کنون چهارچوبی برای فرآیند ادارکی جامع که دیدگاه ادراکی محققین اسلامی و جدید را در برداشته باشد، ارائه نشده است. از اینرو تحقیق حاضر، با تمرکز بر حکمت متعالیه ملاصدرا سعی در معرفی چهارچوب فرآیند ادراکی متعالیه دارد. در خلال گامهای پژوهش، وجوهی به ذهن نویسندگان رسیده است که در قالب عبارات «محقق- ساخت»7 برای دسته بندی اعماق ادراک در تحقیقات پیشین به کار رفته و با یک نوآوری به چهارچوب اضافه شده است. پژوهش بر مبنای پرسشهای زیر گامهای خود را شکل میدهد:
1- چهارچوب ادراک کیفیت زیباییشناسی فضا از دیدگاه محققین چیست؟
2- چه الگوی زیباییشناسی در «فرآیند ادراکی ارتباط با محیط» از دیدگاه علوم جدید به چشم میخورد؟
3- چگونه میتوان با بر همگذاری دیدگاه ملاصدرا و دیدگاه نظریه پردازان جدید، چهارچوب فرآیند ادراکی متعالیه را ایجاد کرد؟
در پاسخ به سؤالات، پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی گامهای سه گانه خود را شکل میدهد. در گام اول به توصیف دیدگاه سه نسل از نظریه پردازان و در گام دوم به تحلیل آنها پرداخته میشود و در گام آخر دیدگاه و عبارات محققین جدید با دیدگاه و عبارات حکمت متعالیه ملاصدرا برای ساخت چهارچوب فرآیند ادراکی متعالیه برهمگذاری میشود.
مبانی نظری در مورد ادراک کیفیت زیباییشناسی فضا
نظریه پردازان مختلفی در پی تعریف بالاترین کیفیت زیباییشناسی فضا (کیفیت برتر) با نامهای متفاوت بودهاند و هر یک با توجه به رویکرد انتخابی خود و تکنولوژیهای روز در دسترس خود، به بخشی از این کیفیت برتر در تحقیقات خود اشاره میکنند. میتوان دیدگاه آنان را بدینگونه تفکیک کرد:
نظریه پردازان نسل اول و نظریات احساسی محیط
این افراد به دو دسته قابل تفکیکند:
الف: به عناصر کالبدی فضا به عنوان محرک محیطی اشاره میکنند و ادراک عینی کیفیت فضا را مورد سنجش «احساسی» قرار میدهند و عنوان میکنند که این کیفیتها توسط هر یک از حواس قابل بیان هستند. این نگرشهای یک جانبه به کیفیت فضا را میتوان در مطالعات مارک وایگلی (1998) دید.
ب: به حضور فضای چند حسی اشاره میکنند و حوزه تحقیق خود را علاوه بر «عواطف متاثر از محیط بیرونی» به «عواطف درونی شخص» و ترکیب آنها نیز معطوف میکنند. آنها باور دارند که دریافت حسی تک تک حواس توانایی بیان چگونگی ادراک کیفیت فضا را ندارد، بلکه انسان در یک موقعیت ادراک چند حسی کیفیت فضا را درک میکند. تعاریفی از این ادراک چند حسی در احساس جسمانی8 هرمن اشمیتز (1993) و روح مکان9 شولتز (شولتز، 1984)، زبان الگوی الکساندر (الکساندر، 1977) و معماری چند حسی پالاسما (پالاسما، 2005) ارائه شده است.
نظریه پردازان نسل دوم
نظریات احساسی- ادراکی (ادراک عاطفی)
در ادامه تحقیقات محققین نسل اول، محققینی قرار دارند که در تلاش برای ارائه چهارچوبی جهت بیان این ادراک «چند حسی» (عاطفی) هستند. این محققین عنوان میکنند کیفیت فضا با دریافت حسی قابل بیان نیست، بلکه احساسات به واسطه حواس انسان دریافت میشوند و به مغز فرستاده و ادراک میشوند و آنچه شخص متوجه میشود و به بیان میآورد، یک «ادراک چند حسی (عاطفی)» است. محرابیان، راسل و پرات با بیان «صفات عاطفی توصیفگر مکان»، عملا به نسل دوم نظریه پردازان تبدیل شدهاند. (محرابیان و راسل، 1974)، (راسل، 1980)، (راسل و پرات، 1980) در ادامه تلاش نسل دوم، نظریه پردازان از مقولهای به نام «اتمسفر» و چگونگی ادراک آن در تعریف «کیفیت مکان» نام میبرند و به ارائه کیفیت مکان احساسی- ادراکی (عاطفی) میپردازند. زومتور (1394)، بوهمی (2013)، گیبسون (1979) و... را میتوان در این دسته قرار داد (اشتگ و همکاران، 2012: 66-62).
نظریات ادراکی- شناختی
این محققین از مرحل