تحلیل تطبیقی دگردیسی فرم در مساجد فاقد شبستان دوره صفوی و معاصر ایران (موردپژوهی: مسجد شیخ لطفالله و مسجد الغدیر تهران)
محورهای موضوعی : معماری اسلامی
علی مشهدی
1
(استادیار گروه معماری، دانشگاه علم و فرهنگ، تهران)
محمدرضا نامداری
2
(استادیار گروه معماری، دانشگاه علم و فرهنگ، تهران)
کلید واژه: تحلیل تطبیقی, دگردیسی, فرم, مسجد شیخ لطف الله, مسجد الغدیر تهران.,
چکیده مقاله :
دگردیسی فرم در معماری در یک خط سیر تاریخی، معلول عوامل بیشماری بوده است که در برخی شرایط منجر به تغییر اصول و شاخصها شده است. هدف از تحقیق حاضر بررسی عوامل و ابعاد دگردیسیهای رخ داده در مساجد فاقد شبستان دوره صفوی و معاصر ایران از طریق تحلیل قیاسی فرم مسجد شیخ لطفالله اصفهان و مسجد الغدیر تهران است. فرضیههای مطرح در نیل به این هدف این است که مسجد الغدیر تهران و مسجد شیخ لطفالله اصفهان به لحاظ ساختار فرمی به یکدیگر شبیه هستند و دگردیسی فرمی رخ داده در قالب برخی شاخصهای کالبدی و فضایی میباشد. پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل استدلال منطقی و قیاسی به بررسی عوامل دگردیسی که در لایههای آشکار و پنهان در شکلگیری این دو اثر نقش داشتهاند، پرداخته است. نتایج پژوهش حاکی از این است که اصول دگردیسی در فرم مسجد شیخ لطف الله به واسطه شاخص هندسه فضایی از طریق چرخش و تغییر جهت و حرکت انتقالی توسط عناصر سازهای و کالبدی، دیوارهای خارجی و اتصالدهنده فضاهای داخلی به وقوع پیوسته است، این در حالی است که در مسجد الغدیر تهران که در دوره معاصر بنا شده است، اصول دگردیسی نه تنها با چرخش فرمی بلکه با نادیدهگرفتن و حذف عناصر و المانهای شاخص مسجد از جمله گنبد و مناره صورت گرفته است. ضمن آنکه فرم مستطیل شکل فضای زیر گنبد و فرم هرمی گنبد نیز از دیگر عوامل دگردیسی است.
The transformation of form in architecture in a historical trajectory has been the result of countless factors that have led to the change of principles and indicators in some situations. The purpose of the present research is to investigate the factors and dimensions of the transformations that occurred in mosques without naves during the Safavid and contemporary periods of Iran through a comparative analysis of the form of Sheikh Lotfollah Mosque in Isfahan and Al-Ghadir Mosque in Tehran. The hypotheses proposed to achieve this goal are that the mosque of Al-Ghadir in Tehran and the mosque of Sheikh Lotfollah in Isfahan are similar to each other in terms of formal structure, and the metamorphosis of the form occurred in the form of some physical and spatial indicators. The current research has investigated the metamorphosis factors that have played a role in the formation of these two works in the visible and hidden layers using descriptive and inductive analysis method. The results of the research indicate that the principles of transformation in the form of Sheikh Lotfollah Mosque have taken place due to the index of spatial geometry through rotation and change of direction and translational movement by structural and physical elements, external walls and connecting internal spaces. that in the Al-Ghadir Mosque of Tehran, which was built in the contemporary period, the principles of transformation have taken place not only by changing the form, but also by ignoring and removing the prominent elements of the mosque, including the dome and the minaret. In addition, the rectangular shape of the space under the dome and the pyramid shape of the dome are also other factors of metamorphosis.
اعراب اویسی، جلال (1396) چهار پایه طراحی معماری، تهران، ره شهر.
بذرافکن، کاوه (1391) ضرورت روش در طراحی، دو ماهنامه معمار، شماره 72.
بنی اسد، حمید و دوگانی، وحید (1396) بررسی مقدماتی بر روشهای طراحی، کنفرانس بینالمللی عمران، معماری و زیرساختهای شهری، تبریز.
ديباج، سيدموسي (1391) ماهيت معماري، تهران، دفتر پژوهشهاي فرهنگي.
سامه، رضا (1392) معماري و كيفيت زندگي انسان، رسالة دكتري معماري، تهران، پرديس هنرهاي زيبا دانشگاه تهران.
طاهرسیما، سارا و هما ایرانی بهبهانی و کاوه بذرافکن (1394) تبیین نقش آموزشی فضای باز در مدارس ایران با مطالعه تطبیقی مدارس سنتی تا معاصر (نمونههای موردی: مدرسههای چهارباغ، دارالفنون و البرز)، فصلنامه پژوهشهای معماری اسلامی، سال سوم، شماره 6.
علی پور، لیلا و محسن فیضی و اصغر محمد مرادی و غلامرضا اکرمی (1395) برداشت صحیح از نمونهها در ایده پردازی، فصلنامه معماری و شهرسازی، دوره 21، شماره 3.
قدس، حسین و علی اصغرزاده (1392) معماری مبتنی بر بوم- استفاده از مدلهای شناختی لایهای در روند طراحی پارامتریک (نمونه موردی: سایت در کویر مرنجاب)، فصلنامه مسکن و محیط روستا، شماره 144.
گروت، ليندا و وانگ، ديويد (1384) روشهاي تحقيق در معماري، ترجمه عليرضا عينيفر، دانشگاه تهران.
لاوسن، برايان (1384) طراحان چگونه ميانديشند، ابهامزدايي از فرآيند طراحي، ترجمه حميد نديمي، تهران، دانشگاه شهيد بهشتي.
لنگ، جان (1381) آفرينش نظريه معماري، نقش علوم رفتاري در طراحي محيط، ترجمه عليرضا عينيفر، دانشگاه تهران.
لبیب زاده، راضیه و مهدی حمزهنژاد و محمدعلی خان محمدی (1396) ارزیابی مدلهای تبیینگر طراحی معماری به منظور ارتقاء جایگاه محتوا در آنها، فصلنامه انجمن علمی معماری و شهرسازی ایران، شماره 14.
لیلیان، محمدرضا و مهدیه عابدی و پرهام بقایی و مریم بهرامی (1396) نظریهها و روشهای طراحی معماری، تهران، آزادپیما.
محمودی کامل آباد، مهدی و مهری محمدیان (1395) دگردیسی نور روز در معماری ایرانی، سومین همایش و نمایشگاه بینالمللی روشنایی و نورپردازی ایران، تهران.
مهدوی نژاد، محمدجواد و محمد مشایخی و منیره بهرامی (1393) الگوهای طراحی مسجد در معماری معاصر، فصلنامه قطب علمی معماری اسلامی، شماره پنجم، سال دوم.
نقي زاده، محمد و بهناز امينزاده (1395) مدخلي بر تبيين معناي معماري، مقاله در دوفصلنامة مدرس هنر، تهران، دانشگاه تربيت مدرس.
وفامهر، محسن و مسعود شمس و علی گرشاسبی (1390) معماری ژنتیکی، الگوبرداری از فرایند تکامل زیستی، دومین کنفرانس بینالمللی معماری و سازه.
Asefi, Maziar (2012) Transformation and movement in architecture: the marriage among art, engineering and technology, Procedia- Social and Behavioral Sciences 51 (2012) 1005-1010.
Bax MF. Th (1989) Structuring Architectural Design Processes, in Newcastle University, Open House International, Housing- Design- Development; Theories, Tools and Practice, ISSN 0168-2601, Vol. 14, No. 3.
Broom, J (2015) Mass Housing Cannot Be Sustained, Blundel P. NO, 13.
De Marco Werner, C (2013) Transformable and transportable architecture: analysis of buildings components and strategies for project design, Master Thesis, Barcelona: Universidad Politécnica de Cataluña.
Devido, A (2002) Design, Architectural Press, Boston.
Durmus, Serap (2012) Change and Transformation in Architecture: On the Concept of Zeitgeist, Karadeniz Technical University.
Durmus, Serap (2012) Change and Transformation in Architecture: On the Concept of Zeitgeist, Karadeniz Technical University.
Guilford J. P (1959) Three Faces of Intellect, American Psychologist, Vol.
14, pp.
469-479 Jones, J (2016) Design Methods, London, John Wilay and Sons.
Lawson BR. (1994) Design in Mind, Oxford, Butterworth Architecture.
Lawson BR. (1990) How Designers Think? The Design Process Demystified, 2nd ed, London, Butterworth Architecture.
Lazović, Z. (1988) Prototip i njegov značaj u arhitektonskom projektovanju, IMS`88-teh¬nologija projektovanja i građenja, Beograd: IMS SR Srbije, str. 129-158.
Leitner, M. &Innella, G. &Yauner, F. (2013) Different Perceptions of the Design Process in the Context of Design Art. Design Studies. NO, 34.
Meyer, Kirk. (2010) The Outdoor Classroom: A Jewel in the Crown of Public Education, Minneapolis, Design Share, NO, 4.
Otto, K.&Lisney, J.S.& Linden, A.(2014) Fundamental Studies in Design by Analogy: A Focus on Domain- Knowledge Experts and Applications to Transacional Design Problems, Design Studies, NO, 35.
Ozkan, O.&Dogan, F.(2013) Cognitive Strategies of Analogical Reasoning in Design: Differences Between Expert and Novice Designers, Design Studies, NO, 34.
Singh, V.et al.(2009) Innovations in Design Through Transformation: A Fundamental Study of Transformation Principles.Journal of Mechanical Design Vol.
131, NY: American Society of Mechanical Engineers (ASME).
Tsenn, J.&Atilola, O.& McAdams, D.A.& Linsey, J.(2014) The Effects of Time and Incubation on Design Concept Generation, Design Studies, NO, 35.
Tunner, C.& Kenneth, K.(2000) The Influence of School Architecture on Academic Archivement, Journal of Educational Administrations, NO, 38.
فصلنامه علمي «مطالعات شهر ایرانی- اسلامی»
شماره پنجاهم، زمستان 1401: 55-45
تاريخ دريافت: 18/04/1402
تاريخ پذيرش: 15/06/1402
نوع مقاله: پژوهشی
تحلیل تطبیقی دگردیسی فرم در مساجد فاقد شبستان دوره صفوی و معاصر ایران
(موردپژوهی: مسجد شیخ لطفالله و مسجد الغدیر تهران)
علی مشهدی1
محمدرضا نامداری2
چکیده
دگردیسی فرم در معماری در یک خط سیر تاریخی، معلول عوامل بیشماری بوده است که در برخی شرایط منجر به تغییر اصول و شاخصها شده است. هدف از تحقیق حاضر بررسی عوامل و ابعاد دگردیسیهای رخ داده در مساجد فاقد شبستان دوره صفوی و معاصر ایران از طریق تحلیل قیاسی فرم مسجد شیخ لطفالله اصفهان و مسجد الغدیر تهران است. فرضیههای مطرح در نیل به این هدف این است که مسجد الغدیر تهران و مسجد شیخ لطفالله اصفهان به لحاظ ساختار فرمی به یکدیگر شبیه هستند و دگردیسی فرمی رخ داده در قالب برخی شاخصهای کالبدی و فضایی میباشد. پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل استدلال منطقی و قیاسی به بررسی عوامل دگردیسی که در لایههای آشکار و پنهان در شکلگیری این دو اثر نقش داشتهاند، پرداخته است. نتایج پژوهش حاکی از این است که اصول دگردیسی در فرم مسجد شیخ لطف الله به واسطه شاخص هندسه فضایی از طریق چرخش و تغییر جهت و حرکت انتقالی توسط عناصر سازهای و کالبدی، دیوارهای خارجی و اتصالدهنده فضاهای داخلی به وقوع پیوسته است، این در حالی است که در مسجد الغدیر تهران که در دوره معاصر بنا شده است، اصول دگردیسی نه تنها با چرخش فرمی بلکه با نادیدهگرفتن و حذف عناصر و المانهای شاخص مسجد از جمله گنبد و مناره صورت گرفته است. ضمن آنکه فرم مستطیل شکل فضای زیر گنبد و فرم هرمی گنبد نیز از دیگر عوامل دگردیسی است.
واژگان کلیدی: تحلیل تطبیقی، دگردیسی، فرم، مسجد شیخ لطف الله، مسجد الغدیر تهران.
مقدمه
معماری، به ویژه در دنیای مدرن کنونی، نقش قابل توجهی در بخشیدن روح و جان به فضاهای مختلف زیست بشر دارد (اعراب اویسی، 1396: 60). بر اثر نفوذ الگوهای فرهنگی- معماری غربی که تقریباً از دوره قاجار آغاز و در دوره پهلوی و بعد از انقلاب اسلامی به اوج خود رسیده است، همواره با کاهش روزافزون ارزشهای معماری ایرانی، به خصوص الگوهای کهن روبهرو بوده و هستیم (قدس و اصغرزاده، 1392: 34). کیفیت فضای معماری با تأثیر بر متغیرهای عملکردی، حسی، فکری و ادراکی جاری در محیطهای مختلف، بر روحیات، احساسات، انگیزهها و هیجانات انسانها اثرگذار است (طاهرسیما و همکاران، 1394: 55). در ساختار معماری بینالملل، دادههای بومی از قبیل فرهنگ و اقلیم در دایره توجهات قرار نگرفته و کمتر مورد تأکید بودهاند (قدس و اصغرزاده، 1392: 34)؛ در صورتی که سازمانبخشی روش طراحی جامع و نظاممند میتواند به ایجاد هماهنگی میان ادراک، بازنمایی و تحقق همت گمارد و طرحی همساز با عوامل مختلف و تأثیرگذار پدید آورد (بیکن، 1393: 36). به طور کلی، طراحی تحول مشتمل بر یک فرایند بینرشتهای است که به دنبال ایجاد تغییرات مطلوب و پایدار در رفتار افراد، سیستمها و سازمانها است (Broom, 2015: 200). طراحی، روندی ناهمگن است؛ رهیافت، راهبرد و روششناسی طراحی اغلب متاثر از تجارب شخصی طراحان، زمینه اجتماعی- فرهنگیشان در کنار شرایط فنی و اقتصادی جامعه است. طراحی از یک سو مبتنی بر قوه خلاقیت فردی و از سوی دیگر مبتنی بر اصول روششناسی مبتنی بر عوامل بازتابدهنده روند طراحی است (یورماکا و همکاران، 1394: 21). از این رو برای رسیدن به یک طرح مطلوب، بهرهگیری از گذشته یکی از راههای ممکن است. در این روند از طریق گونهشناسی و یا از طریق دگردیسی مدلهای خاص، میتوان به نتیجه رسید (لیلیان و همکاران، 1396: 90). در اواخر قرن نوزدهم میلادی در برخی از کشورهای اروپایی، گونهشناسی و طبقهبندی ساختمانها یا اجزاء ساختمانی، مبتنی بر معیارهای مشابهتهای فرمی یا کارکردی مطرح شد که در دهه 1960 توسط آلدو رسی -معمار نو خردگرا- به اوج شکوفایی رسید (لوییس، 1397: 4). گونههای ساختمانی ارائه شده از دیدگاه رسی کلی و مفهومی است (علی پور و همکاران، 1395: 81) و از دیدگاه کوینسی (قرن 19)، گونه همان چیزی است که هنرمندان مختلف درکهای متفاوتی از آن دارند و میتواند شباهت شفاف و روشنی به یکدیگر نداشته باشد (Leitner& Others, 2013: 494). در طراحی به روش گونهشناسی، همه چیز کم و بیش نامعین است (Otto & Others, 2014: 232) و معماران میتوانند از بناهای شاخص جهان به عنوان نقطه آغاز طراحی بهره برند (Tsenn& Others, 2014: 500). در دستاوردهای گذشته، نوعی تجربههای تکاملی و اصلاحی نهفته است که میتواند ادامه و امتداد آن منجر به سرعت پیشبرد معماری شود. زمانی که ما با آثار ارزشمند گذشته برخورد میکنیم، باید بتوانیم روند دگردیسی آنها را مطالعه کنیم (Ozkan&Dogan, 2013: 165). از نمونه طراحیهای دگردیسی میتوان به طراحی کوشک آلمان در نمایشگاه جهانی بارسلون توسط لودویگ میس وندرو در سال 1929میلادی اشاره کرد که مرهون بهرهگیری از آثار متعدد هنری و معمارانه است (Devido, 2002: 509). همچنین، کازامالاپارت در جزیره کاپری (1940) تا حدی متأثر از آثار ارزشمندانه است که توسط آدالبر تو لیبرا، ساخته شده است (Jones, 2016: 112). بررسی روند دگردیسی و مقایسه تطبیقی معماری مساجد در طول زمان علاوه بر اینکه ما را از درجه تغییر فرم و فضا در این کالبد باارزش آگاه میسازد بلکه از طریق کشف دلایل پنهانی تغییر فرم، پیشبینی نیازهای آتی کاربر مقدور گردیده و از طریق تحلیل این سیر خطی، ارائه راهکار در جهت طراحی انطباقپذیر با نیازهای جامعه را فراهم میسازد. همواره مساجد فاقد شبستان به عنوان کالبدی منحصربفرد در جهت پاسخ به برخی محدودیتها شکل گرفتهاند. از این منظر، تحلیل روند دگردیسی فرم در این گونه خاص از مساجد از نقطهنظر چگونگی پاسخ به برخی چالشها و مسائل طراحی، از اهمیت زیادی برخوردار است. به همین جهت مسجد شیخ لطفالله به عنوان یک نمونه کامل و دربرگیرنده تمامیت ویژگیهای مساجد بدون شبستان در دوران صفویه و مسجد الغدیر به عنوان یک نمونه شاخص از مساجد معاصر به عنوان نمونههای موردی پژوهش انتخاب گردیدهاند. با توجه به مطالب عنوان شده، سؤالات اصلی پژوهش عبارتند از: 1- دگردیسی فرمی در مسجد شیخ لطفالله اصفهان و مسجد الغدیر تهران چگونه ایجاد شده است؟ 2- وجوه اشتراک و افتراق فرمی مسجد شیخ لطف الله و مسجد الغدیر تهران کدامند؟
پیشینه پژوهش
کلمه دگردیسی، که از نظر مفهومی با مفهوم تغییر مرتبط است، به معنای «به شکلی متفاوت از حالت اولیه درآمدن و اشغال موقعیت دیگر» و به طورکلی «تغییر شکل» است (Oxford Dictionary, 2019b). پیشینه گفتمانی پژوهش حاضر در میان پژوهشگران ایرانی که موضوع دگردیسی را به طور عمده مورد بررسی قرار دادهاند، بسیار محدود است. حال از این میان میتوان به مطالعات علیپور و همکاران (1395) اشاره نمود که در مقالهای با عنوان «برداشت صحیح از نمونهها در ایدهپردازی معماری» چنین بیان میکنند که برداشت صحیح، فراتر رفتن از سطوح مواجهه با اثر و رسیدن به سطح عمیق آفرینش است که نتیجه آن ارتقاء بداعت و کیفیت ایده طراحی است. محمودی کامل آباد و محمدیان (1395)، در مقالهای با عنوان «دگردیسی نور روز در معماری ایران» چنین نتیجه میگیرند که در معماری ایران، نور روز همواره به صورت تغییریافته (دگرگونشده) مورد استفاده قرار گرفته است. نور روز با عبور از لایههای متفاوت مانند شیشههای رنگی، جدارههای مشبک، مصالح نیمهشفاف یا بازتابش نور روز از سطحی به سطح دیگر تغییر صورت یافته و به کیفیتی دگرگونشده نائل میشود. این بررسی بیش از هر چیز بیانگر و تأییدگر مفهوم دگردیسی در معماری ایرانی است. بنی اسد و دوگانی (1394) در مقالهای با عنوان «بررسی مقدماتی بر روشهای طراحی» به بررسی انواع روشهای طراحی موجود در قرن 19 و 20 پرداخته و بیان میدارند که در این دوره، با مطالعه بر روی طبیعت و بیومرفیک مدلهای جدیدی فراهم شد که در تمام جوامع بدون توجه به سابقه تاریخی، سیاسی و اجتماعی دارای فهم و اعتبار بود. برخی از مدلهای طراحی تحت عنوان مثلثبندی و مربعبندی، طی این دوره به وجود آمد که از مدلهای علمی و رویههای ریاضی محسوب میشد و بعضی معماران و بیشتر برای فرار از قالبهای متداول طراحی به آنها پناه بردند و طی آن، معماری گوتیک که نتیجه بکارگیری مربعسازی و مثلثسازی است، شکل گرفت و باعث شد که فیلسوفان، معماری را موسیقی منجمد بنامند. همچنین هنگامی که سورئالیستها تکنیکهای تصادفی را تجربه میکردند، جمعی از معماران در مدرسه باوهاوس تلاش میکردند که روش طراحی خردگرا یا فرمهای کارا را گسترش دهند. لبیبزاده و همکاران (1393)، در مقالهای با عنوان «ارزیابی مدلهای تبیینگر طراحی معماری به منظور