اندیشۀ سیاسی ایران¬شهری، یکی از مهمترین مؤلفههای سنت اندیشۀ سیاسی در تاریخ ایران محسوب میشود. این اندیشه که در سنن و عقاید سیاسی ایرانیان باستان ریشه دارد، تلقی ویژهای از حکمرانی ارائه میدهد که با نگرش فلسفی به سیاست، که برگرفته از فلسفۀ سیاسی یونانی است، تفاوتهای چکیده کامل
اندیشۀ سیاسی ایران¬شهری، یکی از مهمترین مؤلفههای سنت اندیشۀ سیاسی در تاریخ ایران محسوب میشود. این اندیشه که در سنن و عقاید سیاسی ایرانیان باستان ریشه دارد، تلقی ویژهای از حکمرانی ارائه میدهد که با نگرش فلسفی به سیاست، که برگرفته از فلسفۀ سیاسی یونانی است، تفاوتهای مهمی دارد. با اینکه ریشۀ این اندیشه به ایران باستان بازمیگردد، می¬توان تداوم آن را در تمدن اسلامی و در قالب¬های مختلفی مورد توجه قرار داد. از این حیث، سنت تفکر ایران¬شهری موقعیت ویژه¬ای دارد که پژوهش در باب آن، اسلوب ویژه¬ای را می¬طلبد؛ اسلوبی که قادر به توضیح تحول تاریخی چند هزار سالۀ این سنت فکری و نشان دادن نوعی وحدت در سرتاسر آن باشد. پژوهش حاضر درصدد است تا با نگاهی ویژه به اندیشۀ سیاسی در دورۀ اسلامی، به¬ویژه در دوران میانه، روایت¬های مختلف از اندیشۀ سیاسی ایران¬شهری را در تمدن اسلامی بازخوانی کند و به عبارت دیگر تجلیات مختلف این اندیشه در دورۀ اسلامی، توسط اندیشمندان مسلمان ایرانی را بررسد و جنبه¬های تداوم را در تاریخ اندیشۀ سیاسی در ایران برجسته نماید. بدین منظور، بررسی نظریۀ موسوم به «تداوم فرهنگی ایران»، اهمیت خاصی دارد و مبنای نظری مقالۀ حاضر را تشکیل میدهد. خواهیم کوشید تا در پرتو دستاوردهای این نظریه، جنبه¬های بازپرداخت اندیشۀ سیاسی ایران¬شهری و مفهوم کلیدی آن «فرّ ایزدی» را در اندیشۀ سیاسی اسلامی به بحث گذاشته و به صورت¬بندی آنها بپردازیم. بر اساس فرضیۀ این مقاله، اندیشۀ سیاسی ایران¬شهری در قالب¬های متعددی در دورۀ اسلامی بازتولید شده و هر یک از این روایت¬ها، دریافت ویژۀ خود را از مفهوم «فرّ ایزدی» عرضه داشته¬اند. از دید مقالۀ حاضر، پنج روایت فرّه ایزدی در تمدن اسلامی عبارتند از: روایت حماسی، روایت فلسفی، روایت اندرزنامه¬نویسان، روایت عرفانی و روایت اشراقی.
پرونده مقاله
عرصه سیاست از دیرباز عرصه¬ای مردانه تعریف شده است و زنان، جایگاه مشخص و برجسته¬ای در این حوزه نداشته¬اند. حتی در فلسفه غرب که نمودی از عقلگرایی و اندیشیدن شناخته میشود، زنان به عنوان جنس دوم شناخته شده، با فرض اینکه عقل خصلتی مردانه دارد، نادیده گرفته می¬شوند. در این چکیده کامل
عرصه سیاست از دیرباز عرصه¬ای مردانه تعریف شده است و زنان، جایگاه مشخص و برجسته¬ای در این حوزه نداشته¬اند. حتی در فلسفه غرب که نمودی از عقلگرایی و اندیشیدن شناخته میشود، زنان به عنوان جنس دوم شناخته شده، با فرض اینکه عقل خصلتی مردانه دارد، نادیده گرفته می¬شوند. در این مقاله با توجه بهاینکه بررسی منزلت و جایگاه زنان در متون اندرزنامه¬ها در ادوار مختلف، یکی از راه¬هایی است که می¬تواند روشن¬کننده وضعیت و موقعیت زنان در دورههای تاریخی باشد، به تحلیل طرد یا قبول آنها از سوی دستگاه معرفتی پرداخته می¬شود. آنچه در اندرزنامهها به عنوان متون برجسته سیاسی در سده میانه به چشم میخورد، نمایشی از موجودی به نام زن است که هیچ¬جا حضور نداشته و به دلیل عدم حضور، قلم در دست مردان بوده است و سیمای او را به هر گونه¬ای که پسند ایشان بوده، ترسیم کرده¬اند. پرسشی کهاین نوشتار به دنبال پاسخ آن است این است که چه استعارههایی در اندرزنامهها و متون تاریخی سدههای میانه وجود دارد که طرد و به حاشیه راندن زنان را تقویت کرده است؟ این مقاله با چارچوب تئوریک تحلیل استعاری و طبقه¬بندی استعارهها در سه عنوان استعاره آفرینش، استعاره حکومت¬داری و استعاره فلسفی عقل مذکر به بررسی گزارههای متون سیاسی و ادب حکمرانی پرداخته است. این نوشتار مبتنی بر فرضیهای است که در آن زنان سال¬ها مطرود و محصور در زندگی خصوصی بودند و استعارههایی از این¬دست در حذف زنان از عرصه سیاسی، نقش ویژه و مؤثری داشته است.
پرونده مقاله
رایمگ
سامانه رایمگ تمامی فرآیندهای دریافت، ارزیابی و داوری، ویراستاری، صفحهآرایی و انتشار الکترونیکی نشریات علمی را به انجام میرساند