-
مقاله
1 - تبیینی از چرایی و ضرورت تعامل گسترده دانشگاه با صنعتنشریه صنعت و دانشگاه , شماره 34 , سال 9 , پاییز-زمستان 1395تعاملات فعال، سازنده و همافزای دانشگاهها با محیط پیرامون بهطور عام و صنعت بهطور خاص، یکی از مبانی توسعه دانشگاهها و مطالبات جامعه از این نهاد پیچیده و سرنوشت ساز است. تعاملات گسترده و پیوسته دانشگاهها با محیطهای نزدیک و دور سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، زیستم چکیده کاملتعاملات فعال، سازنده و همافزای دانشگاهها با محیط پیرامون بهطور عام و صنعت بهطور خاص، یکی از مبانی توسعه دانشگاهها و مطالبات جامعه از این نهاد پیچیده و سرنوشت ساز است. تعاملات گسترده و پیوسته دانشگاهها با محیطهای نزدیک و دور سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، زیستمحیطی، یک ضرورت برای بقا و پایداری دانشگاه بوده و کمتوجهی به محیط و تحولات آن میتواند دانشگاه را بهصورت فیزیکی یا ماهیتی، از صحنه جامعه و نقشآفرینی برای پیشرفت، محو کند. اینکه چگونه برخی دانشگاهها بدون تعاملات اثربخش با محیط و صنعت، بیدغدغه در قید حیاتاند و با خیال آسوده در جزیره مستقل و برج عاج خودساخته به حیات خود ادامه می دهند، ناشی از این نکته اساسی است که اصولا در حقیقت این گونه دانشگاهها به معنای دقیق کلمه دانشگاه نبوده و تلقی آنها از عنوان با شکوه دانشگاه، توهمی بیش نیست. در این مقاله، با تکیه بر برخی نظریههای موجود نظیر الگوی همکاریهای سهجانبه دولت، دانشگاه و صنعت، ایده دانشگاه کارآفرین، نظریه خدمت- یادگیری و نظریه نظام ملی نوآوری، فسلفه و چرایی تعاملات دانشگاه با صنعت و سازگاری آن با محیط پیرامون به روش مرور اسنادی، بررسی شده است. بر اساس یافتههای این پژوهش، تعاملات حقیقی دانشگاه با محیط و صنعت نه تنها برای ایفای نقش و مسئولیت اجتماعی و شهروندی علمی دانشگاه، بلکه برای تحول و توسعه سازمانی و نهادی، کارآمدی برنامه های درسی، ارتقای سطح یادگیری واقعیتمحور و زمینهمند دانشجویان، توسعه هیأت علمی، تقویت سبکها و تواناییهای رهبری و بهسازی کارکنان دانشگاهها ضروری است. پرونده مقاله -
مقاله
2 - نقشآفرینی و ظرفیت سازی دانشگاههای نسل چهارم برای توسعه محلی و منطقهاینشریه صنعت و دانشگاه , شماره 36 , سال 10 , بهار-تابستان 1396با توجه به نقش دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی در فرایند جهانی شدن و توسعه ملی، منطقه ای و محلی، در این مقاله عوامل مؤثر بر توسعه محلی و منطقهای به ویژه عواملی که دارای نفوذ قوی تری در توسعه منطقه ای درازمدت هستند، بررسی شده است. در این مقاله، با استناد به دانشگاه خصوصی چکیده کاملبا توجه به نقش دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی در فرایند جهانی شدن و توسعه ملی، منطقه ای و محلی، در این مقاله عوامل مؤثر بر توسعه محلی و منطقهای به ویژه عواملی که دارای نفوذ قوی تری در توسعه منطقه ای درازمدت هستند، بررسی شده است. در این مقاله، با استناد به دانشگاه خصوصی WSB- NLU که حاصل سرمایهگذاری مشترک دانشگاه ملی لوئیز و ویسزا اسکولا بیزنیسو[1] می باشد، الگوی جدیدی از نهادهای آموزش عالی بهنام «دانشگاههای نسل چهارم» معرفی شده است. دانشگاههای نسل چهارم، از یکسو، تأثیر قابل توجهی بر محیط پیرامون و توسعه محلی و منطقهای دارند و از سوی دیگر، این نوع دانشگاهها موجبات تحول و توسعه خود را فراهم می کنند. این مقاله، بر اساس معرفی اجمالی پروژه معظم «شبکه نوآوری و انتقال دانش» و «شهر چندرسانهای» نووی ساکز[2] لهستان تدوین شده است. بر اساس محتوای این مقاله، دانشگاههای نسل چهارم فراتر از آموزش، پژوهش و کارآفرینی، به مثابه ایجادکننده و فرصت ساز توسعه محلی و منطقه ای عمل می کنند. از این دانشگاهها انتظار می رود که علاوه بر تحول درونی منطبق با شرایط محیطی، زمینه تحول محیط پیرامون خود را نیز خلق کنند. در حال حاضر، اگر چه در عالم واقعیت، تعداد این نوع دانشگاهها کم می باشد، اما کارکرد مسئولیت پذیری اجتماعی و پاسخگویی ایجاب می کند که در دهه های آینده تعداد دانشگاههای نسل چهارم در تمامی نقاط سیاره زمین افزایش یابد. بدیهی است دانشگاههای ایران نیز نمی توانند و نباید از این تحول و دگرگونی شگرف عقب بمانند. [1] . Wyzsza Szkola Biznesu ( WSB) - National-Louis University (NLU) [2] .Nowy Sacz پرونده مقاله -
مقاله
3 - اندیشهشناسی سیاسی نظریة توسعة انسانی و استخراج دلالت های سیاستی آن در حوزة آموزش عالیپژوهش سیاست نظری , شماره 27 , سال 14 , بهار-تابستان 1399چیرگی انگارة توسعه به مثابه رشد اقتصادی، مهم ترین کارکرد نهاد آموزش -عالی را تشکیل سرمایة انسانی برای دستیابی به غایت رشد اقتصادی در نظر گرفته است. اما شکست تجربی این ایده و ظهور نظریه های انتقادی و جایگزین، ضرورت بازتعریف نقش نهاد های کلیدی -از جمله نهاد آموزش عالی- چکیده کاملچیرگی انگارة توسعه به مثابه رشد اقتصادی، مهم ترین کارکرد نهاد آموزش -عالی را تشکیل سرمایة انسانی برای دستیابی به غایت رشد اقتصادی در نظر گرفته است. اما شکست تجربی این ایده و ظهور نظریه های انتقادی و جایگزین، ضرورت بازتعریف نقش نهاد های کلیدی -از جمله نهاد آموزش عالی- در روند توسعه را بیش از پیش برجسته و نمایان ساخته اند. هدف از این مقاله، اندیشه-شناسی سیاسی نظریة توسعة انسانی و استخراج دلالت های سیاستی آن در سامان بخشی حوزة آموزش عالی است. بر این اساس از نظریة روایت دلالتی به -عنوان چارچوب مفهومی و روش شناسی دلالت پژوهی استفاده شده است. یافته-های این مقاله حاکی از آن است که نظریة توسعة انسانی به پشتوانة اندیشة سیاسی حاکم بر رویکرد قابلیت ها، با فراتر رفتن از دو گانة فرد و اجتماع، ساختار و عاملیت، ارزش و حقیقت، خیر خصوصی و خیر عمومی و یا دولت و بازار، بر نقش مکملی و تکمیلی این عوامل در طراحی و ارزیابی جامعة خوب متمرکز بوده است. در نهایت کاربست این اندیشة جامع و فراگیر در سامان بخشی جامعة آموزش عالی، علاوه بر مشارکت نهاد آموزش عالی در رشد اقتصادی، بر دیگر کارکرد های کلیدی و مغفول ماندة این نهاد همچون تقویت آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی در روند توسعه تأکید و توجه کرده است. پرونده مقاله